چرا انسانها گشاد میشوند؟
نظر به اینکه گشادی یکی از اصلیترین مشکلات بشریت هست در حال حاضر، با توجه به تغییراتی که در این فاکتور من بوجود اومده تصمیم گرفتم تجربیات و نظرم رو باهاتون به اشتراک بذارم. با یه مثال از گذشته شروع میکنم.
در گذشته بقا شرط اول و محرک هر حرکتی در زندگی (و در جلوگیری از گشادی) بود. شما برای زنده موندن نیاز به سرپناه داشتید تا زیر برف و بارون نمونید و همچنین شب وسط خواب ناز یه حیوون درنده رهسپارتون نکنه به دیار باقی. در نتیجه خودآگاه و ناخودآگاهتون هردو میدونستن که امشب سرپناهه رو پیدا کردی کردی نکردی فاتحهت رو بخون بعد بخواب. نکته اول.
همچنین در گذشته شما غذا رو به وسیله شکار یا کشاورزی بدست میآوردید و پولی نبود که بهتون ارث برسه یا جمعکردهباشید و الان برید رستوران یا سفارش بدید بیاد دم خونهتون. این نکته دوم.
نکته سوم هم گروهی بودن که به دلیل کمبود برخی از مواد شیمیایی در مغزشون کلا دچار بیتحرکی بودن و این افراد همون اول دار فانی رو وداع میگفتن و به سن بزرگسالی نمیرسیدن که این مشکل باهاشون همراه باشه پس فرضمون این هست که این گروه وجود ندارند.
مغز درک میکرد که نکته اول و دوم پیشنیاز بقا و تولیدمثل هست. پس شما همواره قلقک داده میشدید که کارهای لازم برای رفع این دو نیاز رو انجام بدید و تقریبا همیشه درحال حرکت بودید.
برمیگردیم به عصر حاضر،
شما احتمالا در خونه پدری ساکن هستید و نیاز اول خودبهخود برطرف شده. نیاز دوم هم باز از جیب پدر یا ارث و میراث یا پسانداز باز حل میشه و شما میتونید تقریبا مطمئن باشید که اگه تا ماهها کار نکنید جایی دارید برای خوابیدن و غذایی دارید برای خوردن. در نتیجه چه اتفاقی میافته؟ مغز ترمز دستی رو میکشه و میگه این دوتا که هست حالا چه اصراریه برای کار کردن و تلاش کردن؟ پس ماهیچههای تحتانی رو شل میکنه و شما دچار مشکل گشادی میشید. چرا؟ چون هیچ نیاز حیاتی برای کارکردن ندارید.
در این شرایط شما برای رفع گشادی نیاز به محرک دارید. محرک اولی که به ذهن میرسه جدایی از خانواده و مستقل شدن هست که خب این همون اتفاقی بود که برای من افتاد و کسی که بطور بحرانی با مشکل گشادی درگیر بود الان روزی ۹ ساعت سرکار داره کد میزنه و تو خونه هم داره روی کاغذ راهحلهایی که ممکنه فردا باگها رو حل کنه رو مینویسه. چرا؟ چون اگه حقوق یکماه واریز نشه بطور کامل شکست میخورم و میشم یه کارتنخواب. اونم تو یه کشور غریبه.
محرکهای بعدی چیزهایی هستند مثل حسادت. یا کلکل. من افرادی رو میشناسم که صرفا بخاطر اینکه حال یه کسی رو تو یه بیزنسی بگیرن دوسال زمان گذاشتن و بیزنس اون شخص رو بطور کامل از دستش درآوردن. در مورد حسادت هم بیتوجه به بار معنایی منفیش، باعث میشه به خودت بگی چرا فلانی فلانچیز رو داره؟ منم میخوام اون چیز رو داشته باشم و درنتیجه شروع میکنی به حرکت کردن برای بدست آوردن اون چیز.
برای نتیجهگیری، اگه با مشکل گشادی درگیر هستید، تخریب خلاق تنها گزینه شما هست برای رهایی. هرچیزی که دارید رو از بین ببرید و خودتون رو مجبور کنید به تحرک. بعد از یه مدت کار به جایی میرسه که نیم ساعت کاری نکردن در روز تبدیل میشه به یه چیز استرسزا و عذابآور.
مرتبط:
– گشادان جهان متحد شوید
– آرش میلانی: انجام کارها به روش انسان غارنشین
– علی سخاوتی: گشادی درد بیدرمان گشادی
شنبه، ۸ سپتامبر ۲۰۱۸
روزی چهار ساعت کار میکنم
ورزشم سر جاشه
زبانمم در حد عالی دارم ادامه میدم
دانشگاه میرم
الانم دارم کارمو گسترش میدم
کل هزینه هامم با خودم
بازم همیشه حس هیچ کاری نیس
علت؟
من رواشناس و روانپزشک نیستم و نمیتونم با چهار خط دیاگنوست کنم شما رو ولی احتمالاتی که میدم:
– کاری که انجام میدید یا هدفی که دارید زیاد خوشایند نیست براتون.
– سیستم شیمیای مغزتون قادر به تولید سرتونین و سایر چیزهایی که بهتون حس خوبی بده نیست.
مرسی❤️
اهمیتی که دادین خیلی برام ارزشمند بود
خیلی زیاد
پشمام عالی
تو عمرم اینطوری قانع نشده بودم که شدم
عالی
متن خوبی بود و جا داشت یه کم بیشتر روش کار بشه ،