گشادان جهان متحد شوید
بلاد کفر اگر یک قانون خوب داشته باشد آن جدایی فرزندان از خانواده بعد از ۱۸ سالگی هست. جاییکه هم جامعه و هم خانواده و هم خودت برای این استقلال آماده شدی و همهچیز فراهم هست تا زندگی خودت رو شروع کنی با دغدغههای خودت و سبک زندگی خودت. درآمد خودت و تفریح خودت با استانداردهای خودت.
اما اینجا اینطور نیست. تا سن نامشخصی نه جامعه تورو قبول داره نه خانواده و نه خودت خودت رو قبول داری. چون مستقل نیستی و نه تنها هیچ تسهیلی برای مستقلشدنت نیست بلکه موانع بیشماری هم براش هست. خونه اجاره کردن و حتی خریدن برای یه فرد مجرد به معنای واقعی کلمه گذر از هفت خان رستم هست.
نتیجهتاً مسائل مختلف پیش میاد. یه فرد نزدیک به ۳۰ ساله که با روال دنیا باید ۱۰ سال قبل مستقل شده بود همچنان پیش خانواده و با محدودیتهای خانواده زندگی میکنه. دغدغههاش برای هیچکس مهم نیست و انگیزههاش هم. نیازی به درآمد مستقل داشتن نمیبینه و هیچ تفریح مجاز و غیرمجازی براش وجود نداره. البته که این کار سرانجامی جز گشادی نداره.
گشادی یا ابلوموفیسم (به فرانسوی: Oblomovisme) به سستی، خمودگی و بیرمقی، خستگی بیمارگونه، بیحسی و بیتوجهی به زندگی، دوری از عشق و احساسات و پناه آوردن به خواب گفته میشه. این واژه برگرفته از کاراکتر ابلوموف در رمانی به همین نام نوشته ایوان گنچاروف نویسنده روسی هست.
به عبارت دیگه در این شرایط طبیعیه که شما هیچ رمقی برای هیچکاری نداشته باشید.
اما برای رفع و گذر از گشادی لازمه مثل همهی کارهای به ظاهر ناممکن اینجا خلاقیت به خرج داد. باید از یه جایی شروع کرد. میشه از سی کاری شروع کرد که به جای دانشگاه رفتن یا مسافرکشی میتوان کرد. بالاخره یکی از هزاران کار دنیا انگیزه لازم برای حرکت کردن رو ایجاد خواهد کرد.
پینوشت:
عنوان نوشته صرفا بازی با کلمات هست و هیچ ربطی به هیچچیزی ندارد.
دوشنبه، ۲۳ آوریل ۲۰۱۸