آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

در باب حبس‌کردن انسان‌ها

زندان یا حبس کردن انسان‌ها از بیرون یه چیزه از داخل یه چیز دیگه. من با اینکه زندان رو تجربه نکردم ولی قبلا فکر می‌کردم مثلا می‌تونم یه سال زندان رو بدون مشکلی تحمل کنم. ولی سربازی رو تجربه کردم و بعدش چیز دیگه‌ای فهمیدم. تازه تو سربازی هروقت دلم می‌خواست (حالا نه‌اینقد ولی خب) می‌تونستم بیام مرخصی. اصلا هرلحظه‌ای که احساس می‌کردم دیگه نمی‌تونم تحمل کنم می‌تونستم بزنم بیرون و دیگه برنگردم. تازه آزادی‌هایی که تو اون محیط داشتم قابل قیاس هم نیست با زندان و وقتی فاصله‌ی بین مرخصی‌هام از یک ماه می‌گذشت هر ثانیه متلاشی می‌شدم. حتی نمی‌تونم تصور کنم کسی که ۶ ماه پشت میله‌ی زندان بوده چه حس‌وحالی رو تجربه کرده و چه بلایی سرش اومده.

اگه من اختیاری در حوزه قضاوت و دادگستری یا همچین‌چیزی داشتم یا می‌تونستم سرفصلی اضافه کنم به اون رشته‌ای که بعد از خوندنش دانشجو تبدیل به قاضی میشه شبیه رشته‌های دیگه‌ای که واحدهای کارورزی یا شبیه به اون رو دارن یه درس ۶ واحدی می‌ذاشتم به اسم زندان. هر دانشجویی که در شرف فارغ‌التحصیل شدن بود باید ۳ ماه می‌رفت زندان و محیط و حس و حالش رو تجربه می‌کرد تا بدونه وقتی حکم میده ۲۰ سال، اون ۲۰ سال یعنی چی. یعنی شخص رو به هر جرمی که مرتکب شده ۲۰ سال پشت میله‌ها فرستادن یعنی چی. حس و حال اون شب و روزهایی که پشت میله‌ها میشینی چیه. به چی فکر می‌کنی. مغزت چه بلایی سرت میاره.

آراز غلامی
یکشنبه، ۱۱ فوریه ۲۰۱۸


Nazar Amulet