هجدهم آگوست ۲۰۱۹، فرودگاه تبریز و استانبول، سفر چهارم
اصلا انگار ما با دل تنگ زادهایم.
ده روز پیش بعد از فاصله دوماهه از آخرین فرصت سفر به ایران تو سال میلادی استفاده کردم و با هزینه نسبتا هنگفتی اومدم تبریز. قیمت بلیطها سرسامآور و عوارض خروجم مکزیمم رقم تعیینشده بود. بطور خلاصه هزینه سفر چهارمم از مجموع دو سفر قبلی بیشتر شد. ارزشش رو داشت؟ صدرصد.
از نکات اصلی این سفر انجام پیشنیازهای تشکیل تیمی برای آتسورسکردن پروژههای شرکت به شکل ریموت به بچههای کامیونیتی تبریز هست. از قرارداد وکالت تا کارهای ثبت شرکت و سایر مسائل حقوقی. خیلی خوشحالم بابتش.
مسئله دوم درهمی بود که به لطف و زحمت علیرضا نظامی عزیز با بچههای جلسات باز نرمافزاری تبریز برگزار شد. سعی کردم تا جای ممکن تمامی تجربیاتم رو به شکل خلاصه (که شد دو ساعت) شیر کنم. اگه کسی از دوستان فرصت نکرد بیاد یا سوال بیشتری داره یه سری به صفحه ارتباط بزنه.
چند روز قبل از مسافرت بیماری اگزما (با نام کمتر باکلاس کهیر) که از طفولیت همدم روزها و بیشتر شبهام هست بدنبال مصرف بیرویهی کنسرو ماهی و سس مخصوص رستوران Yusuf Köfteci عود کرد و دهنم رو از زوایای مختلف سرویس. فعلا پناه بردم به ستریزین تا بعدن یه خاکی به سرم بریزم.
پینوشت اول: لعنت به فرودگاه تبریز.
پینوشت دوم: آنپکینگ خر است.
یکشنبه، ۱۸ آگوست ۲۰۱۹