آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

درباره خودکشی رومن گاری

رومن گری در ۲ دسامبر ۱۹۸۰ بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۹ با شلیک گلوله‌ایی به زندگی خود خاتمه داد. وی در یادداشتی که از خود به جای گذاشته اینطور نوشته‌است: «واقعاً خوش گذشت، متشکرم و خداحافظ.»
اگه من بودم بجای خداحافظ چیز دیگه‌ای می‌گفتم. مثلا «واقعا خوش گذشت. متشکرم و فاک یو آل مادرفاکرز.»

آراز غلامی
پنج‌شنبه، ۵ ژوئن ۲۰۱۴

ما هری پاتری‌ها

ما تنها نسلی بودیم که هری پاتر رو دیدیم و باهاش زندگی کردیم. تنها کسانی بودیم که تونستیم هیپوگریف رو ببینیم. تنها کسانی بودیم که برای کشته شدن سدریک گریه کردیم. تنها کسانی بودیم که تو نبرد دامبلدور و ولدومورت نفسمون تو سینه حبس شد. تنها کسانی بودیم که دنبال شاهزاده دورگه گشتیم. تنها کسانی بودیم که بخاطر کشته شدن فرد از جی‌کی‌رولینگ متنفر شدیم. و تنها کسانی بودیم که آرزوی داشتن یادگاران مرگ رو داشتیم. ما نسل جادو هستیم و نسل جادو باقی خواهیم موند.

آراز غلامی
سه‌شنبه، ۶ می ۲۰۱۴

درباب ام‌پی‌تری پلیر و مسیر شغلی

وقتی کلاس اول راهنمایی بودم اولین ام‌پی‌تری‌پلیرم رو خریدم، حافظه 128 مگابایتیش فقط یارای حداکثر یه ساعت موزیک گوش کردن رو داشت ولی برای دور کردن من از هیاهوی روزمره مدرسه کافی بود.
یه روز سر کلاس معلم (اگه اشتباه نکنم) ادبیات بعد از اینکه چندبار اسمم رو صدا کرده و بود نشنیده بودم روبروم ظاهر شد.
آروم هندفری رو از گوشم درآوردم، بحساب نمره‌های خوبم با تهدید جانی مواجه نبودم ولی همون نگاه درهم پیچیده‌ش هم قابل تحمل نبود.
ظاهرا از همه‌ی بچه‌ها میپرسید که میخوان درآینده چیکاره بشن. هرکسی جوابی میداد؛ البته همشون یه ویژگی مشترک داشتن، اینکه عضویی از آرایه‌ی سه عضوی پزشک، مهندس و خلبان بودن.
وقتی از من پرسید که میخوام چیکاره بشم جواب دادم نمیدونم.
گفت تو بدترین وضعیت ممکن بین این‌ها [این بچه‌ها] رو داری.
هنوز که هنوزه نمیدونم میخوام چیکاره بشم ولی فکر نمیکنم هیچ‌کدوم از اون بچه‌ها پزشک، خلبان یا مهندس شده باشن.

پی‌نوشت:
اخیرن یکی از دوستان همون دوره رو دیدم که چندتا از بچه‌های اون موقع رو میشناخت و از سرنوشت نه‌چندان خوبشون برام گفت که مسبب یادآوری خاطرات و نوشتن این مطلب شد.

 

آراز غلامی
پنج‌شنبه، ۳ آوریل ۲۰۱۴

سرویس هپی‌کارت، ساخت کارت تبریک به سادگی

چند روز پیش یه کارت پستال طراحی کردم که نزدیکای نوروز توی توییتر و فیسبوک به عنوان تبریک منتشرش کنم. دیروز ظهر تصمیم گرفتم اسم تکتک دوستانم رو روش بنویسم و برای همشون بفرستم. جدا از اینکه حجم کار خیلی زیاد بود به ذهنم رسید که چرا این رو تبدیل به یه سرویس نکنم تا همه بتونن به دوستانشون کارت تبریک (فعلا نوروز) بفرستن.
نهایتا <!doctype html> نوشتیم و کار شروع شد. پیش بینی میکردم همون دیروز آخرای شب تموم بشه ولی بعلت برخی مشکلات موند تا امروز. الان سرویس حاضره و میتونین ازش برای طراحی کارت تبریک با متن دلخواه استفاده کنین. کافیه طرح پس‌زمینه رو انتخاب کنین و بعد مشخصات کارت (متن‌ها) رو وارد کنین و تایید رو بزنین. در صفحه بعدی کارت شما ساخته میشه و میتونین اون رو ذخیره و پرینت کنین یا میتونین لینکش رو به مخاطبتون بدید تا کارتش رو ببینه.

سرویس HappyCard (پیوند غیرفعال)

بروزرسانی:
تنها ۲۴ ساعت از راه‌اندازی سرویس گذشته و مجموعا ۱۱۳ کارت توسط ۶۸ نفر ساخته شده. ممنون از حمایت همگی.

بروزرسانی ۲۲ ژانویه ۲۰۱۸:
درحال رفع مشکلاتش برای انتشار مجدد هستم.

آراز غلامی
یکشنبه، ۱۶ مارس ۲۰۱۴

به‌یاد ویکتور، بهترین کاکتوس دنیا

امروز صبح وقتی رسیدم شرکت و نشستم پشت میز خشکم زد. ویکتور، کاکتوسم وا رفته بود و افتاده بود. نمی‌دونم علتش چی بوده زیادی آب دادن یا کم آب دادن یا عجیب‌غریب بودن آب‌وهوا ولی هرچی بود باعث شد یکی از بهترین کادوهایی از یه دوست عزیز گرفتم جمع شرکتمون رو ترک کنه و جاش روی میز خالی بمونه. خیلی ناراحتم. یجورایی خودم رو مقصر می‌دونم.  ویکتور منو ببخش که نتونستم ازت مواظب کنم. همیشه بیادت خواهم بود.

ویکتور.

بروزرسانی
بدینوسیله از لطف همه کسانی که توی اینستاگرام یا فیسبوک کامنت گذاشتن و تسلیت گفتن قدردانی می‌نمایم.

آراز غلامی
چهارشنبه، ۱۲ مارس ۲۰۱۴

کوله‌پشتی ۱۳۹۳ و فرصتی تازه

به همین زودی سال ۹۲ تموم شد و رسیدیم به ۹۳. اگه بخوام یه جمع‌بندی داشته باشم، دوستان جدید، ایونت استارت‌آپ ویکند، پروژه‌های تازه و مستقرشدن تو دفتر جدید مهمترین اتفاقاتی بود که تو این سال برام افتاد. درکل سال ۹۲ به نسبت سال‌های پیش بهتر بود، درگیری و مشغله‌های سابق نبودن و اون علاقه مفرط برای تنهایی هم کم‌کم از بین رفته. برای سال برنامه‌های زیادی دارم، درسته که حصار محدودیت‌ها و شعارها همیشه هست ولی این‌طور موقع‌ها یاد The Shawshank Redemption میافتم. بعضی موقع‌ها لازمه مثل اندی۵۰۰ یارد تو فاضلاب سینه‌خیز بریم تا بتونیم به آزادی برسیم.

برای سال جدید اساسی ترین تصمیمی که دارم دوری از افراد نمک نشناس و نالایقه. بزرگترین فشارهای فکری که امسال تحمل کردم ناشی از همین فرصت دادن و لبخند زدن به اینطور آدما بود. برای همین حجم زیادی از #کوله‌پشتی ـم برای سال ۹۳ رو تجربیاتم از ارتباط با انسان‌ها پر کرده. فکر می‌کنم برای کسی که مدت خیلی زیادی رو تو تنهایی سپری کرده پیشرفت خوبیه. شرایط محیطی و شخصیت درونگرای من باعث شده فرصت‌های زیادی رو از دست بدم ولی خوبیش این بوده که اجازه داده همیشه از کودکی رویاپرداز باشم، بدیهیه که برای سال جدید هم رویاپردازی کردم، البته مثل گذشته این رویاپردازی‌ها بی‌اساس و بی‌دروپیکر نیست؛ تو سال جدید تثبیت وضعیت کاری و تکمیل پروژه‌هایی که خیلی وقته شروع شدن ولی به نوعی به حال خودشون رها شدن اولین کارهایی هست که انجام میدم.سعی میکنم با دید بهتر و مثبت‌تری به دنیا نگاه کنم. بیشتر بخندم و بیشتر برای دوستانم وقت بذارم.

یادت باشه رد، امید چیز خوبیه، شايد بشه گفت بهترين چيزها.
(The Shawshank Redemption)

آراز غلامی
دوشنبه، ۳ مارس ۲۰۱۴
Nazar Amulet