کار: طراحی و برنامهنویسی وب رو از کجا شروع کنم؟
دوستم بهم ایمیل داده بود که:
سلام آراز
از فالورای توییترت هستم.میخواستم در مورد یه چیزی ازت کمک بگیرم.ممنون میشم راهنماییم کنی.
من […] تو ترکیه میخوام منبع درامدی داشته باشم و با توجه به علاقهم، طراحی وب رو انتخاب کردم. البته نمیخوام به صورت کاملا حرفهای وارد این کار بشم. همین که کد نویسی بلد باشم و بتونم تو پروژهها مشارکت کنم و یه پولی در بیارم واسم کافیه ولی اصلا نمیدونم چیکار کنم. از کجا شروع کنم.چه زبانی انتخاب کنم.و یا اصلا کاری که میخوام انجام بدم به نظرت منطقی میاد؟
ممنون میشم راهنمایی کنی.
بخاطر اینکه این سوال رو زیاد میشنوم جوابم رو بصورت عمومی مینویسم شاید به درد شخص دیگهای هم خورد.
جمعه، ۱۶ فوریه ۲۰۱۸
اسنودنیسم
فقط یک دلیل به من بدید که این سناریو درست نباشه:
ادوارد اسنودن توسط NSA مامور لو دادن اطلاعات شده که یکی از اهداف این نشت عمدی میتونه این باشه: شما تصور کنین ادوارد از خودتونه و به توصیههاش توجه کنین و برای مثال از نرمافزار ارتباطی استفاده کنین که اون میگه امنه ولی در حقیقت امن نیست و NSA میتونه مکاتباتتون رو بخونه. چرا؟ برای کنترل روی افرادی که ممکنه از راههای دیگهای برای مکاتبات استفاده کنن که امن هست در حقیقت. و به این طریق اونها رو ترغیب به استفاده از این ابزارهای قابل شنود کنه و تحت کنترل داشته باشه.
جمعه، ۱۶ فوریه ۲۰۱۸
معرفی Zeronet و Blockstack
وقتی شادروان پروژه مئلستروم اومد خیلی هیجانزده شده بودم بابتش و امکاناتی که قرار بود ارائه بده. شبکه بیتتورنت رو درنظر بگیرین، حالا فک کنین بجای فایل(های) تورنت وبسایت (یا محتوای ابرمتنی) داشته باشیم تو اون نودها که میتونن سید و لیچ بشن. اینطوری وبسایت شما عملا همهجا هست و هیچجا نیست. توسط کسایی که براش ارزش قائلن سید میشه و توسط بازدیدکنندگان لیچ. این پروژه مدت کوتاهی بعد از معرفیشدنش تو همون فاز بتا خاموش شد. دلیلش رو من یکی نفهمیدم ولی بنظرم ایدهی خارقالعادهای بود.
گذشت تا اینکه بهلطف بلاکچین بازم تبوتاب تمرکززدایی بالا گرفت و دو سرویس Zeronet و BlockStack معرفی شدن. زیرونت تو این سند بطور کاملی توضیح داده که چی هست و چطور کار میکنه. ولی بطور کلی میشه نسل جدید همون مئلستروم درنظر گرفتش. زنجیرهای از وبسایتها که سرور مرکزی ندارن و بر روی سیدرهایی که یکبار وبسایت رو دریافت کردن میزبانی میشن. تفاوت اصلی این فناوری با تورنت عادی در رمزگذاری ارتباطات و البته قابلیت بروزرسانی وبسایتهای میزبانی شدهست. برای نمونه Play یکی از این وبسایتهاست. مرجعی برای دانلود [غیرقانونی] فیلم. که طبعا برای دسترسی بهش نیازمند نصب Zeronet هستین.
پروژه BlockStack که خودش رو اینترنت برای اپهای غیرمتمرکز معرفی میکنه مشابه Zeronet هست ولی بیشتر روی اپها تمرکز داره تا نمایش محتوای متنی. OpenBazaar که اینجا معرفیش کردم یکی از این اپهاست. اگه سرور بیکاری دارین و دوست دارین تو این پروژه مشارکت کنین اینجا راهنمای کامل ایجاد یک نود در شبکه بلاکاستک موجود هست. خوندن اوراق سفیدش هم برای درک نحوه کار سیستم خالی از لطف نیست.
جمعه، ۱۶ فوریه ۲۰۱۸
معرفی پروژه OpenBazaar
من عاشق تکنولوژیهای جدیدم. منظورم گوشی جدید شونصد هستهای یه شرکت درپیت شرق آسیایی نیست. منظورم فناوریهایی هستن که ما رو یک قدم بیشتر به جلو میبرن. چیزهایی مثل بیتتورنت، تور، مئلستروم، بلاکچین، دیپمایند، شبکههای آزاد. در بین این بازار شامی که همه ماینر شدن و دنبال تریدکردن هستن شاید بهتر باشه بریم سراغ پسزمینهی اینطور فناوریها و تاثیراتش رو زندگی و آینده رو درک کنیم.
OpenBazaar یه پروژه عجیب و هیجانانگیزه و یه بازار آزاد هست برای خرید و فروش هرچیزی. طبق گفتههای وبسایتشون این پروژه در هکاتون ـی که در تورونتو کانادا برگزار شد با اسم Dark Market توسط امیر تاکی شروع (والبته برندهی اون هکاتون) شده که اولین و آخرین کار غیرعادیش هم نبوده و کارهای عجیبغریب کم نکرده. اما چیزی که ما امروز باهاش طرف هستیم پروژهایه که توسط برایان هافمن از اون DarkMarket فورک یا منشعب شده با نام OpenBazaar.
با توجه به اینکه Dark Market با مجوز AGPL (که یکی از سختگیرترین مجوزها در دنیای نرمافزارهای آزاد هست) تهیه شده بود تیم برایان هافمن مجددن کل سیستم رو از نو مینویسن و هیچ کدی از اون در OpenBazaar باقی نمیمونه. نسخه اول پروژه رو در ۴ آوریل ۲۰۱۶ و نسخه دوم ۱ نوامبر ۲۰۱۷ (همین چندوقتپیش) با مجوز MIT منتشر میشه. سرمایهگذاریهایی که در این بین روی OpenBazaar شد باعث شد پروژه واقعیتر و جدیتر بشه.
البته OpenBazaar اولین در نوع خودش نیست. قبلا NashX و شبیهتر از اون Bitmarkets که خودش انشعابی از NashX بود وجود داشتن و ایدهی فروشگاه غیرمتمرکز رو مطرح کرده بودن ولی OpenBazaar خیلی جامعتر و قابل دسترستر از پروژههای قبلی هست.
OpenBazaar (در گیتهاب) یه سیستم (یا بطور دقیقتر فروشگاه) غیرمتمرکز Peer-to-Peer هست (درباره معماریهای کاربری شبکهها بیشتر بخونید). به عبارت دیگه هیچ سرور مرکزی وجود نداره و هیچ کنترلی روی ارتباطات انجام نمیشه و ارتباط مستقیما بین اشخاص (یه بطور دقیقتر فروشنده و خریدار) برقرار میشه. همه اطلاعات متعلق به خودتون هست و تمامی مبادلات با کریپتوکارنسیهای معتبر انجام میشه و تبادلات هم کاملا امن هست. هیچ درصدی نه از فروشنده و نه خریدار اخذ نمیشه و کل سیستم بطور کامل آزاد و رایگان هست.
بنظرم فرصت و بهونهی خوبیه تا درمورد چیزهای دیگهای هم حرف بزنم. حسی که نسبت به این فناوریها دارم هیجان توامان با ترس هست. برای من که عادت کردم به دیدن هر مسئلهای از هر زاویهی ممکنی، آزادیهایی که اینطور سیستمها ایجاد میکنن چاقوی دولبهست. نمیدونم چقد تو دارک وب چرخ زدین تا حالا ولی این آزادی که برای شما امکان فروختن وسایل دستدوم بهدردنخورتون رو ایجاد میکنه برای بعضیها ارائهدهندهی فرصت ایجاد مناقصه برای ترتیب بریدن اعضای بدن یه قربانی یا شکنجهی یک بچه هست. یادمون نره همهی انسانها خوب نیستن. حرف حسابم اینه، بدونیم داریم چیکار میکنیم و وجههای مختلف هر حرکت و تاثیراتش رو بدونیم و مواظب پلهای پشتسرمون هم باشیم.
دوشنبه، ۱۲ فوریه ۲۰۱۸
از واقعیت تا حقیقت
این روزها بدجوری دارم حقیقت رو به چالش میکشم. بعضی شبها چنان جلو میرم که کنترلم رو زمان رو از دست میدم. با درنظرگرفتن این مسئله که همین الانش ارتباطم با حقیقت با یه نسیم ممکنه از بین بره امیدوارم این یه قلم لذت شدید عواقب وخیم در پی نداشته باشه.
دوشنبه، ۱۲ فوریه ۲۰۱۸
در باب حبسکردن انسانها
زندان یا حبس کردن انسانها از بیرون یه چیزه از داخل یه چیز دیگه. من با اینکه زندان رو تجربه نکردم ولی قبلا فکر میکردم مثلا میتونم یه سال زندان رو بدون مشکلی تحمل کنم. ولی سربازی رو تجربه کردم و بعدش چیز دیگهای فهمیدم. تازه تو سربازی هروقت دلم میخواست (حالا نهاینقد ولی خب) میتونستم بیام مرخصی. اصلا هرلحظهای که احساس میکردم دیگه نمیتونم تحمل کنم میتونستم بزنم بیرون و دیگه برنگردم. تازه آزادیهایی که تو اون محیط داشتم قابل قیاس هم نیست با زندان و وقتی فاصلهی بین مرخصیهام از یک ماه میگذشت هر ثانیه متلاشی میشدم. حتی نمیتونم تصور کنم کسی که ۶ ماه پشت میلهی زندان بوده چه حسوحالی رو تجربه کرده و چه بلایی سرش اومده.
اگه من اختیاری در حوزه قضاوت و دادگستری یا همچینچیزی داشتم یا میتونستم سرفصلی اضافه کنم به اون رشتهای که بعد از خوندنش دانشجو تبدیل به قاضی میشه شبیه رشتههای دیگهای که واحدهای کارورزی یا شبیه به اون رو دارن یه درس ۶ واحدی میذاشتم به اسم زندان. هر دانشجویی که در شرف فارغالتحصیل شدن بود باید ۳ ماه میرفت زندان و محیط و حس و حالش رو تجربه میکرد تا بدونه وقتی حکم میده ۲۰ سال، اون ۲۰ سال یعنی چی. یعنی شخص رو به هر جرمی که مرتکب شده ۲۰ سال پشت میلهها فرستادن یعنی چی. حس و حال اون شب و روزهایی که پشت میلهها میشینی چیه. به چی فکر میکنی. مغزت چه بلایی سرت میاره.
یکشنبه، ۱۱ فوریه ۲۰۱۸