آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

قالب آزاد Rebellion برای WordPress

مدتی پیش تصمیم گرفتم قالبی که برای سایت‌بلاگم ساخته بودم کمی سروسامون بدم و به شکل آزاد منتشرش کنم. اسمی که براش انتخاب کردم Rebellion هست. رنگ‌ولعابش قرمز تیره هست ولی به راحتی قابل تغییره در Sass. بطور پیوسته دارم بروزرسانی‌ش می‌کنم و درحال تامین مواردی هستم که برای ثبت قالب در WordPress.org هست. این پروژه یکی از عجیب‌ترین و پیچیده‌ترین طراحی‌هام بود چون می‌خواستم ساختار راست‌به‌چپ رو بطور همزمان پشتیبانی کنه. بعضی از چالش‌هاش حداقل برای من اولین‌بار بود که مطرح می‌شدن. بهرترتیب، این شما و این Rebellion.

ویژگی‌ها:

  • طراحی مینیمال، مدرن و واکنش‌گرا
  • تایپوگرافی مناسب برای هردو چینش rtl و ltr
  • حداقل حجم و حداقل درخواست از سرور
  • صفحه تنظیمات برای شخصی‌سازی آسان

لیست کارها برای انجام:

    • ارائه اختیارات بیشتر در صفحه تنظیمات
    • استخراج توابع استفاده شده به شکل پلاگین
    • نمایش مناسب «ارسال دیدگاه» بسته به زبان نوشته

دریافت/مشارکت در گیت‌هاب نسخه یک قالب Rebellion در گیت‌هاب

آراز غلامی

آراز غلامی
چهارشنبه، ۱۰ ژانویه ۲۰۱۸

برای دوستان‌تون بنویسید نه دشمنان‌تون

مدتی به این فکر کردم که چرا وبلاگ‌نویسی از معدود دستاوردهای به‌دردبخور عصر اینترنت، گاهی وقتا تبدیل می‌شه به سخت‌ترین کار ممکن. آیا واقعا حرفی نداریم برای گفتن؟ هرکسی که تو این دنیا زندگی می‌کنه داستانی داره برای تعریف کردن. چه داستانی که واقعا تجربه‌ش کرده چه داستانی که درون ذهنش اتفاق افتاده. گاهی اوقات هم چیزی دارین برای یاد دادن یا به اشتراک گذاشتن. پس چطور میشه که نوشتن میشه سخت‌ترین کار و بعد از هزاربار باز و بسته کردن پیش‌نویس‌ها در نهایت بیخیال میشیم و به چند توییت در اون موضوع اکتفا می‌کنیم؟ چطور هست که افراد دیگه‌ای خیلی راحت می‌نویسن در مورد هرموضوعی. آیا تفاوت خاصی هست در این بین؟ اون‌ها رازی رو می‌دونن که ما نمی‌دونیم؟

نه. توطئه‌ای در کار نیست. اون‌ها احتمالا بدون اینکه خودشون اطلاع داشته باشن از پیش‌فرضی استفاده می‌کنن که ما نمی‌کنیم. بنظرم پاسخ معمادر این هست که اون‌ها برای مخاطبان‌شون می‌نویسن و ما برای رقیب‌هامون. به عبارت دیگه، وقتی شما شروع می‌کنین به نوشتن پست، اگه پیشفرض‌تون این باشه خواننده این پست شخصی هست که علاقه‌مند و نیازمند به خوندن نوشته شماست نوشتن خیلی راحت‌تر میشه نسبت به وقتی که در حین نوشتن مدام به این فکر کنید خواننده نوشته رقیب شماست و هرلحظه منتظر گرفتن ایرادی از شما.

برای من این مسئله تو پادگان روشن شد. آرازی که تو پادگان بود با آرازی که بیرون بود هیچ تفاوتی نداشت ولی نگاه من به کسانی که بیرون به حرف‌هایی که می‌زدم گوش می‌کردن با کسایی که تو پادگان به حرف‌هام گوش می‌کردن زمین تا آسمون تفاوت داشت.
مخاطب‌های من تو پادگان سربازهای آموزشی بودن که هیچ ایده‌ای درمورد هیچ‌چیز پادگان نداشتن و محدود بودن به شایعات و خاطراتی که در خارج از پادگان در مورد محیط اونجا شنیده بودن.
در اون محیط حس من به اون مخاطب‌ها نوعی برادر بزرگ‌تر بود که مسئولیت‌شون به عهده ما مربی‌ها بود که هر کلمه‌ای از تجربیات و آموزش‌ها می‌تونست تاثیر زیادی تو کاهش فشارهای آینده‌شون داشته باشه و حتی در موارد جدی‌تر باعث نجات جون‌شون بشه.
زیاد اتفاق می‌افتاد که عصرها و یا شب‌ها در اوقات آزاد که البته زیاد هم نبودن خود سربازها مجبورم می‌کردن چندین ساعت درمورد موضوعات مختلف و مرتبط با اتفاقاتی که در آينده براشون خواهد افتاد صحبت کنم. تجربیات و نکاتی که ممکنه در اوایل حضور در یگان‌شون برای تثبیت وضعیت بهشون کمک کنه رو بگم و گاهن این صحبت‌ها از این موضوعات هم خارج می‌شد و می‌رفت سمت هرچیزی که بشه درموردش صحبت کرد.

برگردیم به موضوع؛ تفاوت منی که اونجا چند ساعت حرف می‌زدم با منی که بیرون کنار دوستانم پرصحبت نیستم همین بود که احساس می‌کردم اون‌ها اطلاعاتی درمورد چیزهایی که می‌خوام بگم ندارن و نیاز دارن به اون حرف‌ها و البته کسی هم بین‌شون نیست که در بین ایرادهای کوچیک و بزرگ در حرف‌هام باشه و ازشون بر علیه‌م (!) استفاده کنه.

مطمئنم به ازای هر ماهی که وبلاگ‌تون آنلاین بوده  چند پیش‌نویس درش ذخیره کردین. برین سراغ‌شون و با نگاهی جدید شروع کنین به نوشتن. پر از غلط. پر از فکت‌های اشتباه. پر از ایرادات گرامری و موقع نوشتن هم به رقیب‌هاتون فکر نکنید. حتی اگه در قله‌ی موفقیت هم باشین و درست‌ترین حرف دنیا رو هم بزنین اون‌ها چیزی پیدا خواهند کرد برای از بین بردن روحیه و اعتمادبنفس شما.

آراز غلامی
شنبه، ۶ ژانویه ۲۰۱۸

آزمایش زمان‌بندی جدید کار

به پیشنهاد دوستم که اون هم این شیوه زمان‌بندی رو از دوست کارشناسش دریافت کرده تصمیم گرفتم شبانه‌روزم رو به سه قسمت تقسیم کنم و بصورت منظم و مداوم طبق این زمان‌بندی جلو برم. ۱۲ ساعت کار از ۴ صبح، کارهای روزانه از ۱۶ و خواب ۶ ساعته از ۲۲. در این نوشته گزارش پیشرفت و موفقیت یا عدم موفقیت این زمان‌بندی رو می‌نویسم.
ادامه‌ش را بخوانید.

آراز غلامی
سه‌شنبه، ۲ ژانویه ۲۰۱۸
Nazar Amulet