آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

راهنمای سریع ترمینال Linux

پیش‌نوشت: این نوشته یک متن آموزشی سریع در مورد ابزار یا مفهومی خاص هست. چیزهایی که در پایین می‌خوانید عصاره اصلی چیزی هست که باید سریعا یاد بگیرید برای استفاده از این ابزار یا مفهوم. این سری نوشته‌ها رو با نام WTF Course منتشر می‌کنم.

راهنمای سریع دستورات ترمینال Linux:

Debian/Ubuntu Only:

sudo apt update | check for update
sudo apt upgrade | will upgrade packages if update available

sudo apt install [appname]
sudo apt remove [appname]

sudo dpkg -i file.deb

sudo apt autoclean && sudo apt autoremove | will clean unnecessary packages

Basic:

sudo [command] | execute command with root privileges
use Tab for command autocompletion
Ctrl+C | break and exit from currently running process/command
clear | will clear current terminal content
source filename | reload file (usually for linux config files)
alias a=“clear” | make your own command and shortcuts (a = clear)
Note: need to put aliasses in ~/.bashrc for permanent effect [need to refresh with 'source ~/.bashrc' command]

| (pipe) | put a command's output into other command input
> | redirect a command output into a file
>> | append to end of file (e.g: echo alias c="clear" >> ~/.bash_aliasses)
&& | execute two (or more) commands together (e.g: cd ~ && clear)

Commands:

pdw | where are your current location

ls -lah | list all files with details in current directory

cd /path/to/directory | move to directory
cd- | move to previous directory
cd .. | Move to back
cd ~ | Move to home directory

touch filename | make new file
cp a location/filename | copy to other location
mv a location/filename | move (cut/paste) to another place
echo STRING >> file | make new file and add string to end of it

cat filename | show content of file
cat a b > c | join a and b and put into c

mkdir | make new directory

rm filename | remove file
rm -r directory | remove directory

locate filename | find file
locate -i STRING | search for string in all files
find LOCATION -name NAME | find name in location

grep string file | find string in file

du -m filename | get file size in MB

head -n 5 file | show first 5 lines of file
tail -n 5 file | show last 5 lines of file, add -f for realtime monitoring. also 'tailf file'

diff a b | show diffrence between files

zip b.zip a | zip b into a, aslo -r for directory
tar -cvf a.tar b | make tar archive with a name from b location. more: https://www.tecmint.com/18-tar-command-examples-in-linux/

chown user file | change owner of file to user
chmod 777 file | change permission of file. more: https://www.computerhope.com/unix/uchmod.htm
chmod +x filename | Make a file executable

top | task manager
ps ax | grep APPNAME | find pid of APP
kill pid | kill the app
pkill appname | kill app without id

history | list all commands that used
which [command] | where is command location

passwd a | change current user pass to a
man [command] | show help and manual for command
آراز غلامی
جمعه، ۱۷ آوریل ۲۰۲۰

۱۶ آوریل ۲۰۲۰، فرودگاه تهران، به پایان آمد آن دفتر

هفته‌های پیش تصمیمم برای ترک شرکت جدی‌تر و عملی شد ولی چیزی که پیش‌بینی نکرده بودم سکون و وضعیت اقتصادی ناشی از کرونا بود که باعث شد آلترناتیوها همگی باهم از دست برن و من بمونم و استانبول و ممنوعیت خروج از خانه. 

روزها پشت سرهم سپری شدن و من از گرفتن هرگونه تصمیمی ناتوان تا اینکه به پیشنهاد دوستم خونه‌م رو تحویل دادم و رفتم برای مدت محدودی با اون زندگی کنم. هم از تنهایی محض نجات پیدا می‌کردیم و هم کمی تو هزینه‌هام صرفه‌جویی می‌شد. 

مدتی که پیش دوستم بودم هم تغییری تو وضعیت پیش نیومد و همچنان در قرنطینه کامل در حدی که امکان خروج از خونه و خرید مایحتاج زندگی هم نبود. با بحرانی‌تر شدن اوضاع و تبعیض‌های احمقانه‌ای که روزبه‌روز بیشتر می‌شد تصمیم گرفتم حداقل تا مدتی که اوضاع کمی بهتر بشه برگردم تبریز و ریسک بیشتری قبول نکنم که دوستم هم تصمیم گرفت با من برگرده و تو این سفر نه‌چندان خوشایند تنها نباشیم.

این تصمیم با بیلاخ بزرگی که یکی از شرکت‌های هواپیمایی روز سه‌شنبه بهمون با کنسل کردن پرواز نشون داد منتفی شد. تلاش‌های دیگه برای پیا کردن پروازی که کنسل نشه نهایتا ما رو کشوند به پرواز تهران که پرس‌جوهای انجام شده مطمئنمون کرد این یکی کنسل نخواهد شد و خوشبختانه نشد. هرچند تاخیر احمقانه‌ی یکی از مسافرها باعث شد نزدیک به دو ساعت توی هواپیما معطل بشیم و پرواز دوم به تبریز رو از دست بدیم ولی حداقلش این بود که بالاخره رسیدیم به مام میهن.

با وجود اینکه تا جای ممکن تلاش کردیم نکات بهداشتی رو رعایت کنیم و در طول سفر هم کسی مشکوک بنظر نمی‌رسید ولی تصمیم گرفتم حداقل دو هفته از اتاقم خارج نشم تا کوچک‌ترین ریسکی رو متوجه خانواده نکنم. 

فعلا با همین شرایط قرنطینه ادامه می‌دم تا ببینیم این دانشمندنماها کی بیخیال آزمایش ماندگاری روی سطوح مختلف میشن و بعد از چندقرن منت برتری هنری از خودشون نشون میدن و مارو نجات میدن از این وضعیت.

آراز غلامی
دوشنبه، ۱۳ آوریل ۲۰۲۰

نوروز ۱۳۹۹ مبارک

صحبت‌کردن از نوروز و جشن وقتی هزاران نفر در ایران و جهان عزادار عزیزان‌شون به‌خاطر بیماری کرونا هستند و اعلانات مسجد محل هر روز اسم چندنفر رو اعلام می‌کند* و دست به دامان دعاها و ناله‌های مختلف شدند و آژیرهای پلیس و اعلان وضعیت قرمز هر چندساعت یک‌بار شنیده می‌شود و نهایت بعد از ۲۰ روز قرنطینه خانگی یک چیزی فراتر از سخت هست. ولی چه میشه کرد جز امیدواری به آن قشر اقلیتی که واگن‌های بشریت رو به جلو می‌کشند. با آرزوی زنده‌ماندن برای هرکسی که این رو می‌خواند و بعد از آن سالی بهتر که درست است که لایق بهتر از سال پیش نبودیم ولی باشد که کائنات محض تنوعِ خودش هم که شده کمی به رویمان بخندد نه به قبر پدرمان.

* در ترکیه اعلامیه فوت وجود ندارد و درگذشتگان اسم‌شان از مسجد محله‌ای که ساکن آن بودند خوانده می‌شود و تاریخ و ساعت مراسمات متعاقب رو اعلام می‌کنند.

آراز غلامی
شنبه، ۴ آوریل ۲۰۲۰

مینیمال (۷) دیالوگ

– غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم به شهر خود روم و شهریار خود باشم
+ تو شهر خودت هم گه خاصی نبودی آخه.
آراز غلامی
پنج‌شنبه، ۲۷ فوریه ۲۰۲۰

مینیمال (۶) ابهام

هرچقدر دل‌تان می‌خواهد از ابعاد گنگ رابطه‌تان فرار کنید اما آن ابعاد یک روز یک جایی به طور قطعی سراغ‌تان خواهند آمد و از شما جواب خواهند خواست.

“It’s not binary. You can be decent and gifted at the same time.”
– Steve Wozniak

آراز غلامی
چهارشنبه، ۲۶ فوریه ۲۰۲۰

بیست‌ویکم فوریه ۲۰۲۰، استانبول

روزگارنوشت‌ها
بعد از گذشت نزدیک به دو سال از روزی که وارد ترکیه شدم کماکان اصلی‌ترین مشکلم نداشتن ویزای کار و به تبع آن عدم امکان برنامه‌ریزی برای آینده و البته زندگی مسالمت‌آمیز با خودم هست. چیزهایی مثل وجود آرامش در خانه‌ام و فضای کافی برای کاری جز خوابیدن و البته فضایی بدون مزاحم برای آشپزی تبدیل شده‌اند به حسرت‌هایم.

تلاش‌هایم برای پیدا کردن شغل جایگزین تا به این لحظه نتیجه‌ی مطلوبی نداشته. چند مصاحبه داشته‌ام که تقریبا همه‌شان چیزی بیشتر از مکان فعلی ندارند. چند دروغ ناشیانه سرهم می‌کنند که بتوانند حداکثر استفاده را از من فلک‌زده داشته باشند و هرموقع نیازشان برطرف شد مثل دستمال‌کاغذی که به عن دماغشان مالیده‌اند به گوشه‌ای انداخته و به ادامه‌ی زندگی‌شان بپردازند. قولی که برای عدم انتقام حداقل از شرکت فعلی به مادرم داده‌ام سد راهم شده وگرنه آرازی که من می‌شناسم به این سادگی‌ها تسلیم نمی‌شود.

صلح با گربه‌ی شرکت
مدتی هست که یکی از گربه‌های ماده‌ی ساختمانی که شرکتم در آن قرار دارد جلوی در ورودی شرکت که در آخرین طبقه‌ی این ساختمان هست زایمان کرده و سه توله‌ی نسبتا خوشگل بدنیا آورده. دورترین مکان ممکن از درورودی و البته موکتی که در طبقه آخر کشیده شده قطعا روی این تصمیم تاثیرگذار بوده است.

مشکلی که وجود دارد (داشت) این بود که این بانو ظاهرن از قیافه‌ی من خوشش نمی‌آمد و در هربار ورود و خروج به شرکت با صدای ولدومورت‌مانندی من رو تهدید می‌کرد که به بچه‌هایش نزدیک نشوم. حال اینکه من نه قصد این‌کار رو داشتم و نه علاقه‌ی این کار رو. صرفا می‌خواهم وارد شرکت شوم همین. نظر به افزایش این تهدیدها از طرف گربه‌ی مادر و البته اعمال رادیکالی‌اش در ظهر امروز تمایل بسیار شدید کوبیدن لگدی به کله‌اش رو خنثی و تصمیم گرفتم حداقل تلاشم رو برای صبح انجام بدم. از یخچال شرکت تکه‌ای پنیر کاشار برداشتم و جلوی‌اش انداختم. با نگاهی مشکوک پنیر را خورد و چند قدم عقب کشید و من توانستم از شرکت (بدون خشونت) خارج شوم و به ناهار بروم. موقع برگشت هم همان گوشه ایستاد و بدون تهدید اجازه ورود به شرکت رو برام صادر کرد. صلحمان پایدار.

پروژه‌ای برای فرار از افسردگی
چند هفته‌ی پیش در اوج زمین‌گیری ناشی از نشدن‌های متوالی و مواردی که در بخش اول این نوشته گفتم دوست عزیزی بهم ایمیل زد و گفت مایل هست وب‌لاگش رو بازطراحی کنم. بدون وقفه قبول کردم چون می‌دونستم حداقل به‌خاطر حفظ تصور و اعتباری که دارم نمی‌تونم این کار رو پشت گوش بندازم و قطعا محرکی میشه برای چرخیدن چرخ‌دنده‌های پوسیده‌ی زندگی روحی‌ام. فکرم درست بود و باعث شد از این رو به آن‌یکی رو شوم و با روحیه نسبتا خوبی پیگر ادامه‌ی مبارزه برای تغییر وضعیتم بشم. باشد که [بعد از دوسال] بشود.

All sorrows can be borne if you put them into a story
– Karen Blixen

آراز غلامی
جمعه، ۲۱ فوریه ۲۰۲۰
Nazar Amulet