آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

فومو (ترس از جاماندگی) چیست و با دوراهی آن چه کنیم؟

پی‌نوشت: این از آن نوشته‌هایی هست که کمبود وقت اجازه بال و پر دادن و اضافه‌گویی درموردش نمی‌دهد ولی بقدری مهم و الزام به گفت‌وگو درموردش هست که به همین شکل یادداشت‌های جست و گریخته منتشرش می‌کنم.

سال‌ها پیش وقتی یکی از دوستانم خانه خرید، به مدت دو هفته از خواب و خوراک افتادم. انگار ضربه‌ای مهلک به سرم خورده بود و هر کاری که به شکل روزمره مشغولش بودم برام احمقانه به‌نظر میومد و این جمله توی سرم تکرار می‌شد که تو چه چیزی از اون شخص کمتر داری که اون خونه گرفته و تو نشستی برای مثال داری موسیقی گوش میدی صرفا.

دو هفته کذایی به شکل عذاب‌آوری در حال گذشتن بود که مادرم با پرسش اینکه دوستت چند سالش هست؟ و جواب من که ۱۰ سال از من بزرگتر هست کمی آرومم کرد اون لحظه. ولی همچنان نمی‌تونستم از وضعیت خودم راضی باشم و با وجود اینکه می‌دونستم شرایطی که در اون هستم آرزوی بلکه میلیون‌ها نفر هست بازم روح و روانم به شدت بهم خورده بود.

خودم همواره این حس رو نوعی حسادت در نظر می‌گرفتم ولی هنگام توضیح دادنش به دیگران تاکید می‌کردم که مطلقا از اینکه شخصی موفقیتی داشته ناراحت نیستم و حتی برایش خوشحال هم هستم. صرفا از اینکه من موفقیت مشابهی نداشتم ناراحتم.

مدت‌ها بعد کسی روشنم کرد و گفت چیزی که تو درگیرش هستی اسمش فومو هست. درموردش بخون.

فومو (به انگلیسی: fear of missing out یا به شکل اختصاری FOMO) یا «ترس از جا ماندن/از دست دادن» هست. بعضا این حس یا ترس به اشتباه حسادت هم در نظر گرفته می‌شود ولی همونطور که گفتم مطلقا هیچ ارتباطی با حسادت ندارد. فومو اون حس غمناکی هست که وقتی شما مشغول درس‌خوندن هستید ولی از کوچه صدای بازی بچه‌ها می‌آید درگیرش می‌شوید.

فومو همان حسی هست که بعد از سفارش غذا در رستوران در شما ایجاد می‌شود و احساس می‌کنید غذای بقیه از غذای شما بهتر هست.

فومو همان حسی هست که از هزاران سال پیش انسان‌ها رو آزار داده ولی فقط از ۱۹۹۶ در موردش تحقیق شده.

فومو ترس شما از پاسخ‌های این سوالات هست: آیا من فراموش شده‌ام؟ آیا کسی من رو به‌یاد نمیاره؟ آیا برای هیچ‌کس مهم نیستم؟

دو خبر در این مورد دارم، خبر بد اینکه هیچ درمان و راهکاری برای این ترس نیست. چون این ترس و حس ناشی از بنیادی‌ترین سوالات انسان هست و هیچ راهکاری برای حذف این سوالات وجود ندارد.

خبر خوب این هست این ترس قابل کنترل و در مواردی قابل سوخت اصلی برای به حرکت درآوردن چرخ‌های زندگی. به یک شرط، کنترل احساسات و خودآگاهی و تسلط کامل در این مورد.

حالا می‌رسیم به آن دوراهی. شما می‌توانید با تکنیک‌های زیر بر فومو غلبه کنید:

۱. محرک‌هایتان را شناسایی کنید: درک و شناسایی چیزهایی که باعث برانگیختن حس فومو می‌شوند به شما قابلیت جلوگیری از آن‌ها را می‌دهد.

۲. از جا ماندن لذت ببرید: اعتراف و پذیرش اینکه جا مانده‌اید و کاری هم از این بابت از دست‌تان برنمی‌آید می‌تواند تا جایی این حس را از بین ببرد. [به تخته‌نرد فکر کنید، تا قبل از اینکه حریف جفت شش بیا‌ورد استرس تمام وجودتان را می‌گرد ولی بعد از آن صرفا بازی می‌کنید که کرده باشید. همین.]

۳. مدیتیشن کنید: این لامصب جواب هر درد بی‌درمانی هست.

۴. روی حال تمرکز کنید: چه بخواهید و چه نخواهید جامانده‌اید، حالا نشستن و دپرس شدن چه چیزی را تغییر می‌دهد؟ درمقابل، تمرکز روی زمان حال و کارهایی که الان درحال انجام‌شون هستید و شاید خیلی هم خوب از پسشان بربیایید قرار هست به شما کمک کند.

یا از فومو و تنش ناشی از اون استفاده کنید و به جایی که می‌خواهید برسید. چطور؟ با برنامه‌ریزی و پایبندی به اون برنامه‌ریزی.

آراز غلامی
جمعه، ۱۹ می ۲۰۲۳


Nazar Amulet