سیگار، OCD و چیزهایی از این دست
سخت ترین لحظه ی ترک کردن سیگار نه ٢٣ ِ ساعت بعد از آخرین نخ، بلکه فردای روز ترک ھست. وقتی درست در ھمان زمان و مکانی قرار میگیری که آخرین نخ رو کشیدی. گویا دستت رو روی یه سطح سیقلی میکشی و یه چاله ی ھرچند کوچیک ھمه ی ھارمونی اون سطح رو بھم میریزه. ھرحسی که ایجاد کرده رو. انگار اون لحظه چیزی کم ھست. که باید باشه و نیست. اگه کسی بتونه این مرحله رو رد کنه، میشه گفت سیگار رو ترک کرده.
چند روز پیش بطرز عجیبی بارون بارید. یادم انداخت که روزھایی که تا الان گذروندم، مصداق اون ٢٣ ساعت اولیه ھست، ٢۴مین ساعت و زمان و مکان مشابه چند وقت دیگه می رسه و تازه اون موقع می تونم بفھمم که چند مرده حلاج بودم. قسمت ترسناک جریان اینه که در اون لحظات احتمالا تحت کنترل خودم نخواھم بود. روزھای سختی درپیشه.
در حال گوش دادن به Solamanet Tú
سهشنبه، ۱۲ ژانویه ۲۰۱۶