شبنشینی بارونی با علیآقا واحد
داره بارون میاد و مه هم بقدری زیاده که ۱۰ متر جلوتر دیده نمیشه. اکثر شعرهایی که بلدم درمورد جدایی هست، هیچی برای کمتر شدن ناز دلبر بلد نیستم. میرم سراغ علیآقا واحد. شاید اون بتونه کمکم کنه. اما کاملا برخللاف انتظارم چیزی اومد که فقط باید سکوت کرد و به بارون خیره شد.
يانسين ديليم آغزيمدا دئسـم نـازيوی آز ائـت
ناز ائت منه، ای سئوگيلی جـانـان منـه نـاز ائـت.
جمعه، ۱۵ می ۲۰۱۵