آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

دوم ژوئن ۲۰۱۸، استانبول

امروز صبح متوجه شدم شیر دستشویی بسته نمی‌شه و پس از اندکی نگاه درمانده به سقف یادم اومد که تو یکی از بندهای قرارداد خونه‌م گفته شده مسؤلیت خرابی‌های احتمالی به عهده صاحب‌خونه هست. باهاش تماس گرفتم و اومد شیر رو درست کرد و رفت و من نفس راحتی کشیدم.

بیست روز بعد از مهاجرت و تعطیلی چایخانه «حسین آبی» بخاطر رمضان یه چای‌ساز سفارش دادم و به استقلال چایی‌یایی و دمنوش‌یایی رسیدم.

چای‌ساز.

اون چیزی که کنارش می‌بینید هم گرامافون نیست. اجاق الکتریکی هست و نویددهنده هم‌آغوشی مجدد با نیمرو و املت و سایر غذاهای مجردی غیر رستورانی.

دیروز بالاخره تونستم فامیلی مدیر شرکت رو درست تلفظ کنم و مورد تشویق قرار بگیرم. همچنین فهمیدم اسم یکی از همکاران عرب‌ام محمد نیست و «مهند» هست به معنی شمشیر.

دختری که تو مغازه «یک میلیون‌چی» کار می‌کنه پشت‌سرهم می‌خنده و معتقده خیلی بامزه ترکی صحبت می‌کنم.

«یک میلیون» معادل ۱۰ لیر در پول سابق ترکیه قبل از حذف صفرهاست و به مارکت‌هایی گفته میشه که لوازم خونه ساده و لیوان و اینا می‌فروشن. (شبیه پلاسکو؟)

آب آشامیدنی رو به شکل بطری‌های بزرگ ۱۰ لیتری می‌خرم و با این حجم مصرف چایی که من دارم ظاهرن هر سه روز یه‌بار باید دوباره بخرم.

با فرصتی که در عصرها نرفتن به چای‌خونه بازشده می‌تونم فیلم تماشا کنم ولی تلوزیون خونه از زبان‌های راست‌به‌چپ پشتیبانی نمی‌کنه در نتیجه توفیق اجباری هست برای یادگرفتن انگلیسی.

آراز غلامی
شنبه، ۲ ژوئن ۲۰۱۸


Nazar Amulet