آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

بیست‌ونهم اکتبر ۲۰۱۸، آنکارا

بله درست خوندید، آنکارا.

در طول دو ماه گذشته به‌قدری اتفاقات زیاد گوار و ناگواری افتاد که حتی فرصت نکردم درموردشون بنویسم. دسترسی نداشتن به کیبرد مناسب هم بی‌تاثیر نبود البته. بعد از کش و قوص‌های فراوان توی شرکت بالاخره تصمیم‌شون برای ادامه‌ندادن پروژه قطعی شد و من بیکار شدم. اون هم بعد از همه‌ی سرمایه‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی که اونجا کرده بودم. این مسئله به حد کافی پانیک‌زا بود ولی در کنار اون مسافرت پدرمادرم به استانبول هم آخرین انرژیم رو گرفت و عملا متوقف شدم.

چه می‌شد کرد؟ شروع از صفر. اپلای‌ها پشت سرهم شروع شد و همون شب از آنکارا پیشنهاد کار گرفتم. بعد از بدرقه خانواده یک روز بعد همه‌ی وسایلم که یه چمدان و دوتا کیف بیشتر نبود رو جمع کردم و راهی آنکارا شدم. دو شب اول توی هتل بودم تا روز سوم تونستم یه خونه مناسب (و چند برابر بهتر از آپارتمان قبلیم) اجاره کنم. مذاکرات با شرکت هم به نتیجه رسید و نهایتا قرار شد از ۲۹ اکتبر که امروز باشه کارم رو شروع کنم.

جزئیات زیادی اتفاق افتاده توی این مدت. از مردی‌ها و نامردی‌ها بگیرید تا رسیدن ویزام و بالاخره آزادی عمل کامل برای زندگی توی ترکیه. تو روزهای آینده سعی می‌کنم مهمترهاشون رو بنویسم باز.

 

آراز غلامی
دوشنبه، ۲۹ اکتبر ۲۰۱۸


Nazar Amulet