منشناسی
الهه در پستی نوشته که با مشاهده خودش در عکسهاش دچار ابهامی درمورد «من» شده. خوندنش باعث شد چیزهایی که چندوقتی بود میخواستم درمورد «من» بنویسم رو جمعبندی کنم و جمع کنم یکجا.
«من» از بعد مذهبی خلاصه شده در مفهوم «روح» که اون هم متصل هست به خالق اون روح.
در بعد مادی آخرین چیزی که مطالعه کردم دراینباره توضیح داده که «من» توهمی هست که به علت هوشمندی بسیار زیاد انسان در مقایسه با سایر حیوانات بوجود اومده. البته اونها «من» رو «خودآگاهی» نوشتند ولی از نظر من تفاوتی نیست بین این دو.
نگاهی که من به «من» دارم چندگانهست. یا «من» تنها موجود «من»دار هستم و شمایی که الان دارید این نوشته رو میخونید چیزی جز توهم «من» نیستید که به اشکال احتمالی مختلفی (برای مثال ماتریکس) به «من» تزریق شده، یا، شما هم دارای «من» هستید و ما «من»ها موجوداتی سرگردان در این جهان ۱۳.۵ میلیارد ساله هستیم که با «من» مواجه شدیم و نمیدونیم چه خاکی به سرمون بریزیم.
هر سه تعریف فوق منافاتی با این سوال ندارند که الان، تکلیف چی هست؟ من چه کارهایی رو برای «من» انجام میدم و چهکارهایی رو برای جهان پیرامون «من» که از مغز و بدنم شروع شده و به انتهای جهان ختم میشه.
معیار این تفکیک چی هست؟ از کجا تا کجا جهان بیرونی هست و از کجا تا کجا «من»؟
آیا بدن من «من» هست؟ یا دستِ من «من» هست؟ آیا مغز من «من» هست؟
من تا چهحدی در برابر «من» مسئولم و «من» تا چه حدی در برابر من مسئول هست؟
آیا باید «من» رو وقف بقای من بکنم یا من رو وقف اعتلای «من»؟
(۳ش)
یکشنبه، ۲۷ ژانویه ۲۰۱۹