پانزدهم نوامبر ۲۰۱۹، استانبول، چو مرغ شب خواندی و رفتی
مهاجرت بیشباهت به ترک سیگار نیست. درست مثل همان، مدتی بعد یادت میرود اصلا برای چه سیگار ترک کردی، اصلا برای چه مهاجرت کردی. این دو سال را صرف چه کردی؟ چه بدست آوردی؟ اگر میماندی چه میشد؟ چه بدست میآوردی؟ اصلا قرار است چیزی بدست آوری؟
چند وقتی، بطور دقیقتر بعد از بازگشت از سفر آخرم به ایران، دچار سکون آسیبناپذیری شدم. روزهایم خلاصهشدهاند در بیدارشدن به زور، رفتن به شرکت به زور، کار کردن به زور، برگشتن به زور و خوابیدن به زور. مگر به یاری صدای ضبطشدهای که میگوید «چو مرغ شب خواندی و رفتی». این آخری امانم را بریده.
این روزها صبح و ظهر و شب از خودم میپرسم برگردم؟ بمانم؟ چه کنم؟ و جواب بدردبخوری نمیگیرم. اگر ماندنی بود نمیآمدم. اگر اینجا ماندنی بود اینطور احساس خلا نمیکردم. اگر ماندنم در اینجا بهخاطر همین زندگی ماشینییست مرده شورش ببرد. اگر برگشتنم برگشت به وضعیت اسفناک قبلیست مرده شورش ببرد.
صدای خیابان شلوغ و اگزوز چند یابوی خیابانگرد و تبلیغات عصرهجری فروشگاه روبروی خانهام، صدای ترمز و حرکت مترو در رفت، صدای دریل و ساختوساز ساختمان کناری و موتور روی سقف در شرکت، همان صدای ترمز و حرکت مترو در برگشت و باز صدای خیابان شلوغ و اگزوز چند یابوی خیابانگرد و تبلیغات عصرهجری فروشگاه روبروی خانهام بالکل آرامش صوتیام را در طول ۲۴ ساعت زندگی روزانه و شبانهام گرفتهاند و ظاهرن و باطنن هیچراه فراری از هیچکدامشان ندارم.
در اینکه باید یک خاکی به سرم بریزم شکی وجود ندارد ولی سلولهای مغزم درمورد کیفیت و کمیت خاک به اتفاقنظر نرسیدهاند.
جمعه، ۱۵ نوامبر ۲۰۱۹
خیلی سخته من تو ایرانم ولی من هم بعضی از مشکلات شمارو دارم من یه لیسانسه کامپیوتر هستم که پتزا کاره و فکر می کنه که اگه بر ترکیه یا قبرس بره شاید حالش خوب بشه
بی خوابی استرس ………..
نزدیک به 10 ماهی می شد که اگزما پوست گرفته بودم هردکتری رفتم وجواب نداد
آخریک دکتر تو تبریز پیداکردم واسم دوتا آمپول betametasone l.a هر کدوم بافاصله 15 روز زدم بعد دیگه خیلی کم شد دیگه لازم نیست قرص cetirizine 10 بخورم و بعد هر ازگاهی میگیره ولی خیلی کم تحمل می کنم تایه مدت هم chlorpheniramine 4مصرف کردم دقت کردم وقتی فلفل سیاه وفلفل قرمزیا سبز می خورم باز کحیر می گیرم ولی با antihistamine حل می شه
(عشق یا من) شاید زیادی تنهایی کشیدن داره زجرمون میده یا یجور احساس مسئولیت در قبال پدر مادر ولی باز دوست دارم که تنها باشممم حالم حالمون خیلی بده خدا