اعتراف به شکست و شروع درمان (۱) ۱۴ ژوئن ۲۰۲۳
نزدیک به یک سال شاید بیشتر هست که فقدان انرژی و بیرمقی کل زندگیم رو مختل کرده. نه توان کار کردن دارم نه میتونم با آرامش بخوابم نه از لحظه لذت ببرم نه از چیز دیگهای. از چند هفتهی پیش بالاخره به این نتیجه رسیدم که تو پروسهی خودشناسی و خوددرمانی به طرز شدیدی شکست خوردم و تصمیم گرفتم کمک بگیرم.
جستجوهام برای پیداکردن روانشناس خوب من رو به دکتری هدایت کرد که تا به این لحظه اثرات مثبت خفیفی رو میتونم حس کنم. بعد از سه جلسه به این نتیجه رسید که لازم هست بهشکل دارویی هم در وضعیت فعلی تداخل ایجاد کنیم و استادش که حقیقتا روانپزشک پشمریزونی هست رو بهم معرفی کرد. هم خودم هم روانشناسم و هم روانپزشکم به این نتیجه رسیدیم که مشکل اصلی من از بیخوابی هست. و علت این بیخوابی چیزی نیست جز مشکل تنفسی. بله، من سالهاست که نمیتونم به درستی نفس بکشم و حین خواب بارها از خفگی بیدار میشم و همین کل زندگی من رو مختل کرده و انرژیم رو ازم گرفته. به این ترتیب پزشک سومی هم وارد پروسهی درمان من شده برای حل این مشکل و احتمالا بهزودی مجبور میشم عمل کنم تا دردی سی ساله که به تازگی تشدید و کشف شده درمان بشه.
امیدوار نیستم برگشتم به روزهای خوبم چندان سریع اتفاق بیافته ولی امیدوارم تا به اون لحظه تخریب زیادی توی زندگیم اتفاق نیافته.
چهارشنبه، ۱۴ ژوئن ۲۰۲۳