چطور از یک جدایی جان سالم به در ببریم؟
جدایی و ناراحتی بعد از آن، روی دیگر سکهی هر حس خوبیست که در شروع یا طول رابطه داشتهاید. نه الزاما اجتنابناپذیر ولی محتمل و غیرقابل فرار هست. علت بیولوژیکیاش در دو جمله خلاصه میشود:
۱. فوران هورمونهای لذتبخش (دوپامین و اوکسیتوسین) در رابطه و اعتیادی که ایجاد میکند پس از جدایی پدرتان را درمیآورد.
۲. مغزتان به هر دری میزند تا شما را به برگشت مجبور کند تا نسل بعدی را بوجود بیاورید.
نتیجه این دو حالت، این است که هرچقدر هم که جداییتان منطقی و برای هر دو طرف رابطه مفید باشد درد عاطفی کل وجودتان را فرا میگیرد (و گس وات؟ مغز تفاوت بین درد عاطفی و درد فیزیکی را نمیفهمد.) کل روح و روانتان بهم میریزد. بیخواب میشوید. نمیتوانید غذا بخورید. نمیتونید کار کنید و کار به جایی میرسد که نمیتوانید از جایتان بلند شوید. بدتر اینکه شما خودتان خواستار این وضعیت هستید. هر تلاشی از طرف خودتان یا دیگران برای تغییر وضعیت به درهای بسته میخورد. اینجا آن پارادوکسیست که هیچ نوشتهی راهنمای جدایی در موردش حرف نمیزند. هیچ کس به شما نمیگوید چطور از شر حس تمایل به سوگواری و برگشت و تلاش برای بهبود رابطه یا حسرت و حس فقدان ناشی از جدایی و حس شکست و خودخوری رها شوید. باور کنید، حداقل تا صفحه دهم گوگل کوچکترین اشارهای به این مسئله نشده است. جهت خالی نبودن عریضه من هم در انتهای پست راهکارهای بهبود وضعیت بعد از جدایی را مینویسم ولی اصلیترین علت نوشتن این پست، راه رهایی از این تمایلهاست.
– قدم اول: شناخت این حس و درک سازوکار آن
تبریک میگویم، همین حالا این قدم را برداشتید.
– قدم دوم: سوگواری
دوروبرتان را خلوت کنید و مطمئن شوید تا چند ساعت یا چند روز دیگر کسی مزاحمتان نمیشود. چند آهنگ خاطرهانگیز از رابطهای که داشتید رو پخش کنید، عکسهای مشترکتان را نگاه کنید و تا جای ممکن گریه و سوگواری کنید. اصلا یک روز کامل را به این قدم اختصاص دهید. مطلقا جلوی خودتان را نگیرید. تا جای ممکن عزاداری کنید و به تمامی حسهای خوبی که در طول رابطه داشتید فکر کنید. به این فکر کنید که طرف مقابل بزودی با یک قالتاق وارد رابطه میشود و چنان برایش تب میکند که گویا برترین مرد (یا زن) دنیاست. به این فکر کنید که آن قالتاق چپ و راست معشوقهی شما را آزار خواهد داد و هیچ کاری برای جلوگیری از این اتفاق از دستتان برنمیآید. آنقدر گریه کنید تا پدرتان دربیاید.
حتما حالا این سوال برایتان ایجاد شده که قاعدتا نباید چنین چیزی مینوشتم. نه، به آندروفین بعد از گریهتان نیاز دارم تا قدم بعدی را برداریم. درواقع تلاش میکنیم از همان سوراخی که به ما و آرامش روانمان حمله شده ضدحمله بزنیم.
– قدم سوم: از بین بردن نشانههای تحریککننده
بعد از اینکه کاملا عزاداری کردید و خسته شدید، از آرامش ناشی از اندروفین استفاده کنید و تمامی نشانههای رابطهی گذشته را از بین ببرید. عکس، فیلم، آهنگ، هر چیزی که شما را یاد ایشان میاندازد. همه و همه را از بین ببرید. طوری که یک سال دیگر کوچکترین چیزی مربوط به آن شخص و رابطه را پیدا نکنید. حتی اگر دنبالش بگردید.
– قدم چهارم: خشمگین شوید
از اینکه زندگی یک بار هم اجازه نداد صورتتان بخندد خشمگین شوید. یک کفش مناسب و لباس گرم بپوشید. از خانه بیرون بزنید، سرتان را پایین بیاندازید و تا جایی که ممکن است با سرعت راه بروید. وقتی به آن سر شهر رسیدید اگر همچنان خشمی درونتان وجود داشت دوباره به سمت خانه برگردید. اگر کماکان خشم از بین نرفته بود دوباره به آن سر شهر بروید. این کار را آنقدر تکرار کنید تا پاهایتان تاول بزند. حالا یک تاکسی بگیرید و به خانه برگردید. بروید زیر دوش آب سرد و پس از دقایقی آب داغ. نیم ساعت همانجا بمانید. بروید به تختخوابتان و چشمانتان را ببندید. اجازه دهید آندروفین و دوپامین درون رگهایتان جاری شود.
– قدم پنجم: بپذیرید که هیچ اتفاق بزرگی نیافتاده
حالا که ذهنتان کمی آرام شده و درد کمتری حس میکنید میتوانید منطقی فکر کنید: هیچ اتفاقی نیافته. تلاش کردید زندگیتان را با یک انسان دیگر شریک شوید و نشد. همین و بس. این اتفاق نه یک باخت هست نه یک فقدان. روبروی شما پر است از انسانهای جدید و اتفاقات جدید. پشت سر شما هم بیشمار اتفاق خوب و بردهای پیدرپی. پس بپذیرید که جدایی یک اتفاق نابودگر نیست. رویدادیست شبیه هر رویداد دیگر زندگی.
– قدم ششم: کاهش ساعات بیکاری
این یک قلم را خودتان با در نظر گرفتن شرایط زندگی خودتان انجام دهید. هر ساعتی از شبانه روز را که بیکار هستید را پر کنید. با دوستان و خانوادهتان وقت بگذرانید.
– قدم هفتم: انجام فعالیتهای انفرادی یا گروهی جدید
کتاب بخوانید، فیلم ببینید، ورزش کنید. با گروههای دوستی جدید آشنا شوید و با آنها وقت بگذرانید. سلام من را به منبع جدید اوکسیتوسینتان برسانید.
– قدم هشتم و نهایی: به گذشته و رابطهتان فکر کنید
حالا که هیچ دردی در وجودتان نمانده و ذهن و فکرتان هم از اعتیاد پاکشده میتوانید بهتر و منطقیتر فکر کنید. چیزی برای ناراحتی میبینید؟ نه؟ لبخندی بزنید و به ادامهی زندگیتان بپردازید.
مرتبط:
چطور شاد و مفید زندگی کنیم؟ راهنمای عملی و قطعی شادی و بهرهوری روزمره
چطور برای زندگی برنامهریزی کنیم؟ راهکاری ساده و سریع برای رسیدن به اهدافتان
شنبه، ۲۷ نوامبر ۲۰۲۱