آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

مثل یه مسافر که نیومدن استقبالش

سنگین‌ترین روزها وقتیه که تغییر تو راهه و تو آخرین کسی باشی که تغییر می‌کنی. مثل حس آخرین عضو گروه وقتی اعدام می‌شه. حتی همگروه‌هاش هم نیستن که بگن چه بدبخت.  یا حس پدر مادری که بچه‌هاشون رفتن اون سر دنیا و الان نشستن تو خونه دارن درودیوار رو نگاه می‌کنن. یا شاید شبیه اون حسی که بعد از تصور یه نگاه مشتاق داری. اون لحظه که میفهمی اون تصویر، تصور بوده و واقعیت نیست.

من قلب شکسته‌ی جک هستم.

آراز غلامی
چهارشنبه، ۱۶ دسامبر ۲۰۱۵


Nazar Amulet