معرفی فیلم: Nymphomaniac
جانی حشر یا Nymphomaniac سومین فیلم از سهگانهی «افسردگی» از آثار Lars von Trier بعد از ضدمسیح (Antichrist) و مالیخولیا (Melancholia) هست. فیلم در دو ولوم روایت رمانگونه سرگذشت دختری هست دارای Nymphomania واتفاقاتی که برایش افتاده را با صرف چایی و شیر در حضور دانههای برفی که به آرامی فرو میریزند برای پیرمردی تعریف میکند. از دیدگاه من، با فاصله و قبل از The hateful Eight بهترین فیلمی کتابگونهست که در سالهای اخیر دیدم.
نسخه تدوین کارگردان (بدون حذفیات) ولوم اول و دوم رو به ترتیب از اینجا و اینجا (لینک مگنت) دریافت کنید.
برای دریافت لینکهای مگنت از نرمافزار Transmission استفاده کنید.
سهشنبه، ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰
زیرزمین: توصیههای شغلی به زنان ترکیه در سال ۱۹۳۷

توصیههای شغلی به زنان ترکیه در سال ۱۹۳۷
چهارشنبه، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰
مینیمال (۵) حد درآمدن گند شیداییکشیدن
در زندگی از چه نقطه/زمان به بعد میفهمید شیداییکشیدن دیگر بس است؟
از چه نقطه/زمان به بعد میفهمید باید قید ایدهآلی که بدنبالش بودید بزنید چون دارید تبدیل میشوید به پیرمرد نقاشی که دخترکی هر از چندگاهی بهش سر میزند؟
مرتبط:
پیرمرد نقاش و دخترک (بزودی)
سهشنبه، ۱۴ ژانویه ۲۰۲۰
دعوتنامه دریبل
اخیرن یه دعوتنامه دریبل برام باز شده. خودم نفر خاصی دوربرم ندارم که براش بفرستم. اگه علاقهمند به فعالیت و آپلود کارهاتون تو این شبکه هستید چندتا از طرحهاتون رو برام بفرستید. یادتون نره ایمیلی که باهاش تو این شبکه عضو هستید هم تو متن ایمیل باشه. ده روز بعد دعوتنامه به نفر برتر ارسال میشه.
یکشنبه، ۱۲ ژانویه ۲۰۲۰
نهم ژانویه ۲۰۲۰، استانبول، سرماخوردگی شدید
دو روز بعد از بازگشتم از ایران، بارون و باد بیوقفه استانبول کار خودش رو کرد و در کنار اون اتصالی سیمکشی برق خونه و قطعی برق باعث شد سیستم گرمایشی هم از کار بیافته و تا صبح امکان خواب نداشته باشم و از دیروز صبح تو شرکت متوجه شدم این تو بمیری از اون تو بمیریها نیست و دهنم بالقوه سرویس هست.
ظهر به بعد با حالت تهوع شدید و تبولرز به خونه برگشتم و خودم رو با دمنوشهای مختلف خفه کردم ولی مطمئن بودم کارساز نخواهند شد.
امروز صبح با اصرار خانواده و البته رئیس شرکت که میگفت سریعا خودتو جمعوجور کن رفتم بیمارستان و با آزمایش اجباری خون تشخیص داده شد که سرماخوردم (تشخیصت رو عشق است متخصص تشخیص). نهایتا با دوعدد سرم و مقداری دارو (منجمله آنتیبیوتیکی که خیلی با منت تحویلم دادند) فاکتوری به رقم ۷۵۰ شامل ۸ درصد مالیات (بله اینجا مریضشدن هم مالیات دارد) برایم صادر کردند که پرداخت کردم و رسیدی تحویلم دادند تا به شرکت بیمه بفرستم و درصدی از مبلغ رو بهم یرگردونند. هرچند امیدی بهشان ندارم.
هماکنون طبق پیشبینی اولم دهنم کاملا سرویس شده. بغیر از چندساعت بعد از سرم که تبم رو کاهش داد مابقی اوقات انرژی بلندشدن و خاموش کردن چراغ اتاق برای خوابیدن رو هم ندارم ولی همان تهماندهی انرژی هم صرف پاسخگویی به تلفنهای مکرر خانواده و فامیل و آشنایان شده که مجبورم بهزور با روی خوش جوابشان را بدهم. مهمترین درسی که از این مسئله گرفتم این هست که بهترین کمک به یک مریض عیادت نکردن ازش هست.
بروزرسانی:
با گذشت چند روز کماکان با قطع حتی یک نوبتی داروها تب و لرز شدید میاد سراغم. تجربیات مشابه اطرافیان گویای اینه که ظاهرن تا یه ماه این دهنسرویسی ادامه خواهد داشت.
پنجشنبه، ۹ ژانویه ۲۰۲۰
هنر فاصلهگرفتن از چیزها
هنر از آندسته چیزهایی هست که برای دیدنش و شنیدنش نمیشود از یک حدی بیشتر بهش نزدیک شد. درواقع برای «دیدن» و «شنیدن» هنر باید تا جایی مشخص از آن فاصله گرفت. برای مثال در باارزشترین نقاشی دنیا هم از فاصله دو سانتیمتری چیزی دیده نمیشود. یا یک تکه یک ثانیهای از معروفترین آهنگ دنیا هیچ مفهومی ندارد. بلندکردن صدایش تا جایی که پرده گوشهایتان پاره شود هم همینطور. کاملا برعکس، دیدن یک نقاشی از فاصله چند متری هست که آن را به واقعیت نزدیکتر میکند. شنیدن کورسویی از آهنگ بین همهمهی صدای کافه هم همینطور.

فاصله.
هنر کم و بیش به معنی ساختن هم هست. همانطور که برای دیدن و شنیدن چیزی باید تا اندازهای فاصله گرفت، برای ساختن چیزها هم باید فاصله گرفت. برای مثال:
- برای ساختن دوستی حضور را محدود به وقتی که کرد احساس تعلق ایجاد شود.
- برای ساختن رابطه باید بعد از اشباع هیجانات اولیه تا جای ممکن فاصله گرفت تا کموکیف صورتهای دیگر رابطه مشخص شود.
- برای درک یه ایده/دیدگاه باید به قدری از آن دور شد که تصویر بزرگتر و در کنار آن سایر ایدهها/دیدگاهها موافق/مخالف ظاهر شوند.
مرتبط:
– نخواه تا رستگار شوی
سهشنبه، ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹