اعتراف به شکست و شروع درمان (۱) ۱۴ ژوئن ۲۰۲۳
نزدیک به یک سال شاید بیشتر هست که فقدان انرژی و بیرمقی کل زندگیم رو مختل کرده. نه توان کار کردن دارم نه میتونم با آرامش بخوابم نه از لحظه لذت ببرم نه از چیز دیگهای. از چند هفتهی پیش بالاخره به این نتیجه رسیدم که تو پروسهی خودشناسی و خوددرمانی به طرز شدیدی شکست خوردم و تصمیم گرفتم کمک بگیرم.
جستجوهام برای پیداکردن روانشناس خوب من رو به دکتری هدایت کرد که تا به این لحظه اثرات مثبت خفیفی رو میتونم حس کنم. بعد از سه جلسه به این نتیجه رسید که لازم هست بهشکل دارویی هم در وضعیت فعلی تداخل ایجاد کنیم و استادش که حقیقتا روانپزشک پشمریزونی هست رو بهم معرفی کرد. هم خودم هم روانشناسم و هم روانپزشکم به این نتیجه رسیدیم که مشکل اصلی من از بیخوابی هست. و علت این بیخوابی چیزی نیست جز مشکل تنفسی. بله، من سالهاست که نمیتونم به درستی نفس بکشم و حین خواب بارها از خفگی بیدار میشم و همین کل زندگی من رو مختل کرده و انرژیم رو ازم گرفته. به این ترتیب پزشک سومی هم وارد پروسهی درمان من شده برای حل این مشکل و احتمالا بهزودی مجبور میشم عمل کنم تا دردی سی ساله که به تازگی تشدید و کشف شده درمان بشه.
امیدوار نیستم برگشتم به روزهای خوبم چندان سریع اتفاق بیافته ولی امیدوارم تا به اون لحظه تخریب زیادی توی زندگیم اتفاق نیافته.
چهارشنبه، ۱۴ ژوئن ۲۰۲۳
کلاسیکگرایی و تعمیم آن به زندگی مدرن
تا به حال از خودتون پرسیدید چرا در مقایسه با حجم عظیمی از خزعبل و جنون چیزهایی مثل موسیقی، فیلم، کتاب، پوشش، مدل مو و … بیکیفیتِ امروزی، چیزهای کلاسیک با درخشندگی کورکنندهای خودنمایی میکنند؟ آیا صرف قدیمی بودن یا نوستالژیک بودن چنین چیزی رو باعث شده یا واقعا در گذشته همهچیز بهتر بوده؟
بنظرم هیچکدام.
در گذشته نیز فیلمهای بیکیفیت، موسیقی بیکیفیت، مدل مو عجیبغریب و هرچیزی بیکیفیت و مندرآوردی وجود داشته، منتها، این چیزها بالکل فراموش/حذف شدهاند و تنها چیزهایی که با کیفیت بودند به یاد ماندهاند. پس، صرف اینکه چیزی قدیمی هست باعث نشده که حس خوبی به ما انتقال بده. اینکه بهتر و اصیل بوده باعث چنین حسی حتی بعد از سالها شده.
نکتهای که روش متمرکز هستم اینه: اصیل بودن.
اگه اکثر فیلمهایی که میبینید مزخرف هستند، موسیقیهایی که میشنوید بولشت محض هستند، یا کتابهایی که میخونید چیزی جز خزعبل نیستند، مشکل نه در شما و نه در صنعت هیچکدوم از اینها نیست. مشکل در انتخاب محتواست.
فیلتر اصیل بودن رو در انتخابهاتون لحاظ کنید تا ذهن آرومتر و با کیفیتتری داشته باشید.
دوشنبه، ۵ ژوئن ۲۰۲۳
فومو (ترس از جاماندگی) چیست و با دوراهی آن چه کنیم؟
پینوشت: این از آن نوشتههایی هست که کمبود وقت اجازه بال و پر دادن و اضافهگویی درموردش نمیدهد ولی بقدری مهم و الزام به گفتوگو درموردش هست که به همین شکل یادداشتهای جست و گریخته منتشرش میکنم.
سالها پیش وقتی یکی از دوستانم خانه خرید، به مدت دو هفته از خواب و خوراک افتادم. انگار ضربهای مهلک به سرم خورده بود و هر کاری که به شکل روزمره مشغولش بودم برام احمقانه بهنظر میومد و این جمله توی سرم تکرار میشد که تو چه چیزی از اون شخص کمتر داری که اون خونه گرفته و تو نشستی برای مثال داری موسیقی گوش میدی صرفا.
دو هفته کذایی به شکل عذابآوری در حال گذشتن بود که مادرم با پرسش اینکه دوستت چند سالش هست؟ و جواب من که ۱۰ سال از من بزرگتر هست کمی آرومم کرد اون لحظه. ولی همچنان نمیتونستم از وضعیت خودم راضی باشم و با وجود اینکه میدونستم شرایطی که در اون هستم آرزوی بلکه میلیونها نفر هست بازم روح و روانم به شدت بهم خورده بود.
خودم همواره این حس رو نوعی حسادت در نظر میگرفتم ولی هنگام توضیح دادنش به دیگران تاکید میکردم که مطلقا از اینکه شخصی موفقیتی داشته ناراحت نیستم و حتی برایش خوشحال هم هستم. صرفا از اینکه من موفقیت مشابهی نداشتم ناراحتم.
مدتها بعد کسی روشنم کرد و گفت چیزی که تو درگیرش هستی اسمش فومو هست. درموردش بخون.
فومو (به انگلیسی: fear of missing out یا به شکل اختصاری FOMO) یا «ترس از جا ماندن/از دست دادن» هست. بعضا این حس یا ترس به اشتباه حسادت هم در نظر گرفته میشود ولی همونطور که گفتم مطلقا هیچ ارتباطی با حسادت ندارد. فومو اون حس غمناکی هست که وقتی شما مشغول درسخوندن هستید ولی از کوچه صدای بازی بچهها میآید درگیرش میشوید.
فومو همان حسی هست که بعد از سفارش غذا در رستوران در شما ایجاد میشود و احساس میکنید غذای بقیه از غذای شما بهتر هست.
فومو همان حسی هست که از هزاران سال پیش انسانها رو آزار داده ولی فقط از ۱۹۹۶ در موردش تحقیق شده.
فومو ترس شما از پاسخهای این سوالات هست: آیا من فراموش شدهام؟ آیا کسی من رو بهیاد نمیاره؟ آیا برای هیچکس مهم نیستم؟
دو خبر در این مورد دارم، خبر بد اینکه هیچ درمان و راهکاری برای این ترس نیست. چون این ترس و حس ناشی از بنیادیترین سوالات انسان هست و هیچ راهکاری برای حذف این سوالات وجود ندارد.
خبر خوب این هست این ترس قابل کنترل و در مواردی قابل سوخت اصلی برای به حرکت درآوردن چرخهای زندگی. به یک شرط، کنترل احساسات و خودآگاهی و تسلط کامل در این مورد.
حالا میرسیم به آن دوراهی. شما میتوانید با تکنیکهای زیر بر فومو غلبه کنید:
۱. محرکهایتان را شناسایی کنید: درک و شناسایی چیزهایی که باعث برانگیختن حس فومو میشوند به شما قابلیت جلوگیری از آنها را میدهد.
۲. از جا ماندن لذت ببرید: اعتراف و پذیرش اینکه جا ماندهاید و کاری هم از این بابت از دستتان برنمیآید میتواند تا جایی این حس را از بین ببرد. [به تختهنرد فکر کنید، تا قبل از اینکه حریف جفت شش بیاورد استرس تمام وجودتان را میگرد ولی بعد از آن صرفا بازی میکنید که کرده باشید. همین.]
۳. مدیتیشن کنید: این لامصب جواب هر درد بیدرمانی هست.
۴. روی حال تمرکز کنید: چه بخواهید و چه نخواهید جاماندهاید، حالا نشستن و دپرس شدن چه چیزی را تغییر میدهد؟ درمقابل، تمرکز روی زمان حال و کارهایی که الان درحال انجامشون هستید و شاید خیلی هم خوب از پسشان بربیایید قرار هست به شما کمک کند.
یا از فومو و تنش ناشی از اون استفاده کنید و به جایی که میخواهید برسید. چطور؟ با برنامهریزی و پایبندی به اون برنامهریزی.
جمعه، ۱۹ می ۲۰۲۳
بیاحساسی چیست و چطور از آن نجات پیدا کنیم؟
انهیدونیا یا بیلذتی یا بیاحساسی (Anhedonia) عدم توانایی در تجربه لذت از فعالیتهایی است که معمولاً لذتبخش هستند و با کاهش علاقه به لذت و توانایی کمتر در حفظ احساسات مثبت مرتبط است. در کنار آن «تاثیر مسطح» یا Flat Affect عدم توانایی در بروز احساسات به شکل فیزیکیست. طوری که در هنگام اعلام خبر مرگ کسی، کوچکترین نمایشی از ناراحتی یا احساسات دیگر در صدا و چهرهتان مشهود نباشد.در مورد شدیدتر همچنین ممکن است در درک احساسات دیگران هم مشکل داشته باشید.
اگر این دو چیز برای شما آشناست، بدون از دست دادن فرصت، سعی کنید این موارد را انجام دهید:
۱. کمک بگیرید: با یک متخصص بهداشت روان (روانشناس، روانپزشک) مشورت کنید تا علائم شما را ارزیابی کرده و یک برنامه درمانی شخصیسازی شده برای شما تدوین کند.
۲. در فعالیتهای لذتبخش شرکت کنید: سعی کنید به یاد بیاورید چه چیزهایی در گذشته برای شما لذت بخش بود و همانها را انجام دهید. در صورتی که چنین چیزی برای شما ممکن نبود، با بالا بردن ضریب احتمال، سعی کنید سرگرمیهای جدید کشف کنید تا احساسات مثبت را تحریک کنید.
۳. آگاهی ذهنی را تمرین کنید: از روشهای آگاهی ذهنی مانند مدیتیشن یا تمرینهای تنفس عمیق برای کنترل احساسات منفی و افزایش آگاهی از خود استفاده کنید.
۴. ارتباطات اجتماعیتان تقویت کنید: شبکه پشتیبانی خود را با ارتباط با دوستان، خانواده یا گروههای پشتیبانی تقویت کنید تا تجربیات و احساسات خود را به اشتراک بگذارید. قبل از اینکه تبدیل به یک قاتل سریالی شوید.
۵. به سبک زندگی سالم اهمیت دهید: مراقبت از خود را با تغذیه مناسب، ورزش منظم و خواب کافی به عنوان اولویت قرار دهید تا به بهبود کلی روان و جسمتان کمک کنید.
۶. عجله نداشته باشید. متلاشی شدن احساساتتان سالها طول کشیده است و طبعا یک شبه درمان نخواهید شد. به خودتان فرصت بدهید.
۷. سعی نکنید با خواندن این نوشته راه صدساله را یک شبه بروید.
مرتبط:
در باب بیخوابی
شنبه، ۶ می ۲۰۲۳
چگونه بدون مصرفگرایی بیرویه (بخوانید خرید درمانی) همچنان خوشحال باشیم؟
- از مقایسه خودتان و دیگران دستبردارید و بر روی خواستههای و نیازهای واقعی خودتان تمرکز کنید.
- از افرادی که شما را به مصرفگرایی ترغیب میکنند دوری کنید. با افرادی که مصرفگرا نیستند معشارت کنید.
- بجای داراییهای مادی، بر روی کسب مهارتها و تجربیات، روابط و رشد فردی تمرکز کنید.
- قدردانی (بخوانید درک و احترام) را یاد بگیرید و قدردان چیزهایی که دارید باشید.
- تعمیر کردن و لذت از تعمیر کردن / ساختن و لذت از ساختن را یاد بگیرید.
- قبل از خرید چیزی، مطمئن شوید که واقعا به آن نیاز دارید و مطابق استانداردهای غیرمصرفگرای شماست.
- زمان، انرژی و منابعتان را بشناسید و بجای هدردادنشان در کانسپتهای مصرفگرایی، آنها را صرف موارد ۳ و ۵ کنید.
- عادات و رفتارهای مبتنی بر سادگی برای خودتان بسازید. اگر به حد کافی به این عادات ایمان داشته باشید، رفته رفته دیگران نیز برای شما و عادات سادهزیستانهتان احترام قائل خواهند شد.
- نیازها و خواستههایتان را چندین بار مرور کنید و فقط مواردی که بسیار مهم و غیرقابل چشمپوشی هستند را برجسته کرده و بر اساس آنها خریدهایتان را انجام دهید.
- از شبکههای اجتماعی دوری کنید. زندگی قبل از آنها وجود داشت و بعد از آنها هم ادامه خواهد داشت.
شنبه، ۶ می ۲۰۲۳
مینیمال (۱۶) چرا انتفاد ناپذیری شما را به فنا میدهد؟
انتقادپذیری مشابه تحمل زلزلههای کوچک هست. اگر به شکل متوالی این زلزلههای کوچک و هرچند ناخوشآیند رو تحمل نکنید رفته رفته با جمع شدن انرژی آنها و آزاد شدن لحظهایشان هرچه که ساخته و به آن باور داشتید در یک لحظه از دست میرود.
پینوشت:
البته انتقاد بدون پیشنهاد یا راهکار مفت نمیارزد.
شنبه، ۶ می ۲۰۲۳