تنها کلید واقعی برای حل تمامی مشکلات بشریت
من ۵ روز در هفته به مدت ۹ ساعت کار میکنم. بعد از ۷ ساعت خواب مابقی ساعاتم عموما به فکر کردن میگذره. اگر هم نگذره حداقل خودم فکر میکنم اصلیترین کاری است که در این ساعات انجام میدم. چیزهایی که بهشون فکر میکنم طیف وسیعی از مسائل مختلف بشریت و غیر بشریت هست و تا جایی اینکار رو ادامه میدهم که مغزم قفل میشه و با حس تجربهای شبیه به مرگ مغزی بیهوش میشم.
در طول هفتهی گذشته حجم ظرفهای جمعشده در سینک ظرفشویی به حداکثر خودش رسید و من یک لیوان تمیز برای آب خوردن پیدا نکردم. بوی مواد غذایی باقیمونده در ته ظرفها هم به حدی آزاردهنده شده بود که عصرها ترجیح میدادم بهجای خونه به هتل برم. تا بالاخره به دو میل غریزی گشادی و صرف زمان آزاد به فکر کردن فارغ اومدم و تونستم ظرفها رو بشورم. بعد از شستنشان هم چند روز متوالی به هر وجب آشپزخانه اسپری خوشبوکننده زدم تا مجددن بتونم در اون محل زندگی کنم.
اما چیزی که باعث شد این پست رو بنویسم تلاقی ایندو و حسی که در این تلاقی ایجاد شد بود. وقتی در حال شستن ظرفها بودم لحظهای متوجه شدم دیگه به هیچ کدوم از اون چیزها فکر نمیکردم. ظرفشستن باعث شده بود تمامی مسائل و دغدغههای من به صورت آنی حل بشه. نه خبری از خستگی ذهن بود نه سردرد. انگار دنیای جدید رو کشف کرده بودم.
این کار اصلا شبیه پاککردن «صورت مسئله» نیست. چون با پاککردن «صورت مسئله» شما میپذیرید که «مسئله»ای هست و شما صرفا صورتش رو پاک کردید. ولی با شستن ظرفها شما خود «مسئله» رو پاک میکنید. درست مثل تکههای غذای فاسدشدهای که چسبیده به ته ماهیتابه و به هیچ صراطی هم مستقیم نمیشه. ساییدن اون تکههای چسبیدهی غذا درست مثل ساییدن یه ایدهی فاسدشده درون مغز هست. انگار با هر سایش آن تکه غذا، یه قسمتی از اون ایدهها هم ساییده میشه تا جایی که بالاخره هردو -هم تکهی غذا هم ایدهی فاسدشده- از میزبانشون کنده بشند و برن داخل فاضلاب.
توصیهم به هرکسی که دغدغه حل مشکلات جهان رو داره این هست که همین الان بره ظرفهاش رو بشوره. اگر تو خونه خودش ظرفی نداره بره خونه پدرمادرش. اگر تو تو خونه پدرمادرش ظرفی نیست بره خونه همسایهش. به ترتیبی که شده یه ظرف پیدا کنید و بشوریدش. شمارو بشارت میدم به آرامش بعدش.
سهشنبه، ۱۱ دسامبر ۲۰۱۸