هنر فاصلهگرفتن از چیزها
هنر از آندسته چیزهایی هست که برای دیدنش و شنیدنش نمیشود از یک حدی بیشتر بهش نزدیک شد. درواقع برای «دیدن» و «شنیدن» هنر باید تا جایی مشخص از آن فاصله گرفت. برای مثال در باارزشترین نقاشی دنیا هم از فاصله دو سانتیمتری چیزی دیده نمیشود. یا یک تکه یک ثانیهای از معروفترین آهنگ دنیا هیچ مفهومی ندارد. بلندکردن صدایش تا جایی که پرده گوشهایتان پاره شود هم همینطور. کاملا برعکس، دیدن یک نقاشی از فاصله چند متری هست که آن را به واقعیت نزدیکتر میکند. شنیدن کورسویی از آهنگ بین همهمهی صدای کافه هم همینطور.
هنر کم و بیش به معنی ساختن هم هست. همانطور که برای دیدن و شنیدن چیزی باید تا اندازهای فاصله گرفت، برای ساختن چیزها هم باید فاصله گرفت. برای مثال:
- برای ساختن دوستی حضور را محدود به وقتی که کرد احساس تعلق ایجاد شود.
- برای ساختن رابطه باید بعد از اشباع هیجانات اولیه تا جای ممکن فاصله گرفت تا کموکیف صورتهای دیگر رابطه مشخص شود.
- برای درک یه ایده/دیدگاه باید به قدری از آن دور شد که تصویر بزرگتر و در کنار آن سایر ایدهها/دیدگاهها موافق/مخالف ظاهر شوند.
مرتبط:
– نخواه تا رستگار شوی
سهشنبه، ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹