۱۶ سال کوله به پشت
صبح ١٣٧٨/٧/١ ساعت ۶:۳۰ شروع شد. ۱۶ سال تحصیلات امروز ۱۳۹۴/۱۱/۴ با دفاع از پایاننامه کارشناسی تموم شد بالاخره. البته فعلا.
یکشنبه، ۲۴ ژانویه ۲۰۱۶
یادداشتی در باب مدرسه
نوشتهی تورج صابریوند درمورد مدرسه و تجربیات تخلش باعث شد منم یاد اون روزا بیافتم. حالم از اون نیمکتهای سه نفره بهم میخورد. مدت زیادی رو آرزو کردم کسی که وسط مینشست یه بلایی سرش بیاد و من و دوستم بتونیم دونفره بشینیم. و البته چشماش رو عمل کرد و از ثلث اول دیگه نبومد. از هر لحظهی کذایی که تو دبستان ابن سینا گذروندم متنفرم. از اون کسی که اولین سیلی رو تو کلاس اول ابتدایی بهم زد. جای انگشتاش تا یه هفته رو صورتم بود. خیلی سال گذشته، ولی قیافهی اون لاکردار هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه.
پنجشنبه، ۵ ژوئن ۲۰۱۴
پاییز و مهر و روز از نو روزی از نو
حماسهای که آفریده بودم رو بالاخره پشت با موفقیت پشت سر گذاشتم و بدون اینکه مثل بقیه استراحتی داشته باشم دوباره مدرسهها شروع شد و دوباره باید نصف روز رو بشینم تو کلاس و نصف بعدش رو در اختیار خودم باشم.
خوبیش اینه که از اون ۷ کلاس کذایی ۳۵ نفره فقط دوتا کلاس ۲۴ نفره تونستن این مرحله رو رد بشن و همهی بچهها فیلتر شدن.
سهشنبه، ۲۶ آگوست ۲۰۰۸