گنگنامه، در باب القاب و پسوندها
القاب و پسوندها داده میشن، سوال اینه، باید اعتراض کرد یا نکرد یا باید توجه کرد یا نکرد. اگه نباید اعتراض کرد که باید از طرف بقیه هم تو همفکری پشتیبانی بشی. در غیر این صورت اعتراض کردن نوعی کمک به هدف لقبگذاری محسوب میشه. پس راهحل توجه نکردنه. که باعث میشه از چیزی که کل دنیا داره ازش لذت میبره بیبهره بشی. مگه اینکه از بقیهی جاها در حمایت از تو و امثالت اعتراض کنن (که بسی غیرمنتظرهست تو این جهان سوم) اگه اینطور بشه هم خاطرات 90 سال اخیر میاد جلو چشمت. میبینی بیشتر شبیه یه فریبه. اینه که تصمیم میگری بیتوجه باشی و سعی کنی خودت باشی و “بعنوان خودت” با همهی مردم دنیا خوشحالی کنی و لذت ببری. واقعیت اینه که مسئله به این سادگی نیست، خودت بودن شامل یه طرحه که باعث میشه بخشی از خودت به دیگران تعلق بگیره.
سوال اینجاست، آیا میشه این طرح رو تغییر داد؟ یا باید کل مسیر ۹۰ ساله رو برگشت و همه چیز رو فراموش کرد؟ در چه سطح انتزاعی میشه حق رو تعریف کرد؟ درچه سطح انتزاعی میشه خاک رو تعرف کرد؟ چه چیزی ارزش مردن رو داره؟ اصولن چیزی تو دنیا هست که بشه براش مرد؟ یه چیز دیگه، چیزی تو دنیا هست که بشه براش زنده موند؟
سهشنبه، ۲۴ ژوئن ۲۰۱۴