آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

بیست‌ویکم مارس ۲۰۱۹، نوروز، هتلی در استانبول

کمتر از یک هفته پیش، یعنی سیزدهم مارس، بدنبال موجی که در سرتاسر ترکیه برای اخراج خارجی‌ها راه‌افتاده بود با فکی باز و چشمان از حدقه درآمده و بدون هیچ‌گونه اخطار و آمادگی قبلی قاطی باقالیا شدم. بدنبال خستگی و کلافگی از وضع شرکت هم، بدون کمترین مقاومتی وسایلم رو جمع کردم و اومدم بیرون. و شدم یک مهاجر که شغلی نداره و خواسته و ناخواسته خودم رو وسط بحرانی‌ترین وضعیت ممکن قرار دادم. ولی چاره چی بود جز شروع کردن از صفر؟

چندین سناریو محتمل برای خودم ترسیم کردم، پیدا کردن شغل دیگه‌ای تو آنکارا، پیدا کردن شغل دیگه‌ای تو استانبول/ازمیر و البته برگشتن به تبریز. همه‌ی این سناریوها همراه بود با ادامه زندگی با مقدار کمی از پس‌انداز باقی‌مونده. شرایط واقعا بحرانی بود و من مطلقا برای همچین چلنجی آماده نبودم خصوصا گزینه آخر.

اون روز رو فقط استراحت کردم تا تصمیمی بدون فکر نگیرم. از فرداش اپلای‌ها رو مجددن شروع کردم. چند روز گذشت و از بین گزینه‌های پیشنهاد شده به موردی برخوردم که جای رد کردن نداشت. دو روز پیش اومدم استانبول و بعد از مصاحبه و توافق نهایی برگشتم آنکارا و وسایلم رو به سختی (دو چمدان و یک ساک در مجموع نزدیک به ۸۰ کیلو) رو جمع کردم و همون شب قرارداد اجاره خونه رو هم فسخ کردم. فرداش که دیروز باشه با قطار سریع‌السیر اومدم استانبول و تو هتلی که شرکت جدید برام گرفته مستقر شدم تا تو فرصت مناسب یه خونه جدید نزدیک شرکت اجاره کنم.

امروز اولین روز کاری تو شرکت جدید بود. از لحاظ تخصصی پر از چالش‌های جدید و مفید و از لحاظ اتمسفر شرکت بهترین محیطی هست که تا بحال کار کردم. جو صمیمی از برنامه‌نویس‌هایی که واقعا به کارشون عشق می‌ورزن و حرفه‌ای هستند. همه‌چیز تو شرکت جدید عالی هست و خیلی بیشتر از انتظاری که از شغل بعدیم داشتم. برای منی که به وضع ناچندان خوب شرکت قبلی عادت کرده بودم همه‌چیز تو شرکت جدید شگفت‌انگیز و روحیه‌دهنده هست.

این‌طور شد که خیلی یک‌هویی سیف‌زونم ترکید و من بصورت شانسی و تصادفی رسیدم به استانبول. امیدوارم این‌بار تجربه‌م در این شهر مثل دفعه قبل نباشه و بتونم به‌حد کافی و وافی اداپت بشم. هم‌زمانی این اتفاقات با چهارشنبه‌سوری و نوروز رو با اینکه از طرفی بد بود که فرصتی برای جشن گرفتن نداشتم ولی به فال نیک میگیرم. حالت دیگه‌اش این بود که فرصت کافی برای جشن داشته باشم ولی شغلی نداشته باشم و مجبور بشم برگردم.

چند آپشن برای خونه جدید پیدا کردم که ترجیح دادم بدون عجله و مادامی که فرصت دارم تمامی فاکتورهاشون رو مقایسه کنم و بهترین گزینه ممکن رو اجاره کنم.

بهرترتیب، این بود اوضاع ما در این روزها. نوروزتون مبارک. امیدوارم سال جدید پر باشه از هیجان و اتفاقات خوب.

آراز غلامی
پنج‌شنبه، ۲۱ مارس ۲۰۱۹

راه‌اندازی شبکه بی‌سیم با خرت‌وپرت‌ها

بخاطر گوشی جدیدی که گرفتم نیاز داشتم یه شبکه وای‌فای داشته باشم برای استفاده ازش ولی خب مودم من دلینک DSL-200 بود که متعلق به عصر دیرینه‌سنگیه و وای‌فای رو پشتیبانی نمی‌کنه. منم علاقه دارم تا جایی‌که امکانش هست وسایل مورد نیازم رو نخرم و خودم بسازم‌شون.

خیلی اتفاقی متوجه شدم روی تلوزیون هوشمندی که تازگیا خریده بودیم یه دانگل وای‌فای هست که خب استفاده‌ی خاصی نداره برامون. رفتم مدلش رو جستجو کردم و فهمیدم ساخت یه شرکت چینی هست که درایورش هم موجود نیست هیچ‌جا. بازم خیلی اتفاقی مخازن مایکروسافت رو جستجو کردم و متوجه شدم درایورش تو اون مخازن موجوده. نیازی به تعلل نبود، درایورش رو نصب کردم و شناسایی شد.

حالا کافی بود ابزاری پیدا کنم برای به اشتراک‌گذاری اینترنت سیستمم با این دانگل وای‌فای. دوتا ابزار پیدا کردم که یکیش Virtual WiFi Router بود و خیلی خوب جواب داد برای اشتراک‌گذاری. Connectify خیلی بهتر و جامع‌تر و کامل‌تر هست. بهترین آلترناتیو برای این‌کاره.

فقط یه مشکلی هست که آنتن یه‌مقدار ضعیف هست تو جاهای دیگه‌ی خونه که اونم مطمئنم یه کابل نرماده USB دارم، از پشت کیس می‌کشمش روی میز با راه‌های تقویت آنتن روبراش می‌کنم.

نتیجه اینه که من الان یه شبکه وای‌فای دارم که با هیچ‌چی ساختمش. تنها ایرادش اینه که برای استفاده ازش باید پی‌سی روشن باشه که خب هست همیشه.

آراز غلامی
چهارشنبه، ۲۱ آگوست ۲۰۱۳

ارتباط هارددیسک و چیزبرگر

هاردددیسک‌ها برخلاف دیگر قطعات کامپیوترها همچنان مکانیکی هستن و عملیات نوشتن و خوندن درون HDA بصورت مکانیکی انجام میشه. این رو هم می‌دونیم که یه تکون ساده کافیه تا اهرم متحرک و هد اطلاعات موقعیتی که درش هست رو بترکونه. حالا این دو مسئله رو تو لپ‌تاپ‌هایی که هارددیسک معمولی (و نه SSD) دارن ترکیب کنید باهم، میشه یه چیزبرگر با سس فرانسوی که به بدسکتور میگه بیا منو بخور. مگه میشه مقاومت کرد آخه؟ نتیجه؟ زمانی که لپ‌تاپ روشنه یه تکون ساده کافیه تا بدسکتور بیافته روی هارددیسک.

پی‌نوشت:
به سختی تونستم نصف ۵۰۰ گیگابایت اطلاعات هارددیسکم رو بازیابی کنم. خودش هم که به باد رفت.

آراز غلامی
چهارشنبه، ۱۰ اکتبر ۲۰۱۲
Nazar Amulet