درسهایی که از مصاحبه شغلی در آلمان یاد گرفتم
بعد از اینکه کارم تو استانبول رو از دست دادم شروع کردم به اپلای مجدد تو چند موقعیت شغلی. با اینکه موقعیتها تو استانبول بیشتر از سایر شهرها هست و شانس استخدام بیشتر بود ترجیح دادم بیشتر برای گزینههای موجود تو ازمیر و آنکارا اقدام کنم چون مایل بودم برای مدتی هم که شده از استانبول خارج بشم. هم تجربه جدیدی تو شهر جدید داشته باشم هم بهنوعی بریکی باشه از چالشهای زندگی تو این شهر شلوغ.
در نهایت هم با یکی از شرکتها تو آنکارا به توافق رسیدم و اومدم آنکارا. هرچند دلم پیش ازمیر موند.
در بین مواردی که مرور میکردم به موردی برخوردم از هامبورگ آلمان. شرایطی که داشتن برای من ایدهآل بود و براش اپلای کردم. بعد از دوبار تلاش ناموفق برای مصاحبه تصویری نهایتا بار سوم تونستیم این ارتباط رو برقرار کنیم و صحبت کنیم. از این گفتگو درسهایی یاد گرفتم که اینجا مینویسمشون.
- آنقدرهایی که فکر میکردم به انگليسی مسلط نیستم. حتی اگه ۶ ماهه تنها راه ارتباطیم با چندین همکارم هست. تمرین و تمرین و فاکینگ تمرین.
- تو هر صحبتی اگه سوالی رو نفهمیدم خواهش کنم که بطور دیگهای پرسیده بشه و با حدسِ فهمیدن سوال، جواب ندم. یکی از دلایل کلیدی از دست دادن این شغل اشتباه فهمیدن یکی از سوالها بود که باعث شد جوابهام بهطرز خندهداری احمقانه باشه.
- اگه فرصتش رو ندارم در مورد شرکت موردنظر تحقیق کنم قرار رو بندازم عقبتر.
- انتظار یکسان بودن تفسیر از تسلط کامل بر چیزی در همهجای دنیا رو نداشته باشم. همون اول توضیح بدم که منظورم از تسلط کامل، تسلط بر نحوه حل مشکلاتی هست که ممکنه پیش بیاد و من میدونم که چطور باید دنبال راهحل اون مشکل باشم.
سهشنبه، ۲۷ نوامبر ۲۰۱۸