هفدهم ژوئن ۲۰۱۸، استانبول
دیروز تصمیم گرفتم بالاخره از شر حمل پول نقد راحت بشم و حساب باز کنم. بعد از دریافت شماره مالیاتی که چند ساعتی طول کشید و گشتن بین ۲۰-۳۰ تا بانک متوجه شدم که تنها بانکی که برام حساب باز میکنه بانک Ziraat یا همون کشاورزی خودمون هست که اون هم فقط یک شعبه هست که شلتر میگیره قوانین رو و بدون کارت اقامت برای اتباع ایران حساب باز میکنه. از بین مدارک مورد نیاز پاسپورت و شماره مالیاتی مهرشده رو داشتم اما برگ اجارهنامه بهنام خودم با مهر «نوتر» که چیزی شبیه به دفترخانه یا پلیس+۱۰ هست رو نداشتم و لازم بود اجارهنامهم رو ببرم پیش نوتر.
صاحب آپارتمانم در مرحله اول از این امر سرباز زد چون ممکن بود این مسئله براش مشکل مالیاتی درست بکنه و بعد از اصرار و توضیح من که گفتم با این برگ اقامت نخواهم گرفت و فقط برای بازکردن حساب لازمش دارم گفت که باید با وکیلش صحبت کنه و مطمئن بشه.
مدتی پیش اولین حقوقم رو به لیر ترکیه دریافت کردم. تا زمانی که صاحب آپارتمانم داره فکر میکنه و مشاوره میگیره از وکیلش که آیا ثبت اجارهنامه در «نوتر» ممکنه براش مشکل ایجاد کنه یا نه فعلا از حساب بانکی دوستم استفاده میکنم. اون هم به این شکل که همهی پولم تو حساب اون هست و هر موقع که لازم داشته باشم با سیستم «حواله به جیب» مبلغ مورد نیازم رو میفرسته به شماره موبایلم و من میرم جلوی ATM و با ثبت شماره موبایلم پول رو دریافت میکنم.
بالشفروشی محل یه مرد مسن هست. بعد از فهمیدن تبریزی بودنم چند درصد بهم تخفیف داد و گفت برخلاف تبلیغات چپگراها در گذشته که باعث میشد از ایرانیها بترسن رفتهرفته به این نتیجه رسیدن که ایرانیها و ترکیهها برادر هستن و جای ترسی وجود نداره. در ادامه یه روبالشی که یکم اشتباه دوخته شده بود رو رایگان بهم داد. البته قبلش پرسید که متاهل هستم یا نه.
تعطیلات عید فطر به نیمههاش رسیده و همهی همکارهام رفتن به شهری که ازش اومدن و من تنها موندم. البته بهم پیشنهاد شد که چندروزی برگردم و ریفرش بشم ولی من پیشنهاد رو رد کردم و گفتم اگه برم و بیام اون حسهای اولیه رفتن و اومدن رو دوباره تجربه میکنم و حالا که عادت کردم به روتین علاقهای به اینکار ندارم. جدا از اون برای گرفتن ویزای کار ذاتا یهبار برمیگردم و لازم نیست الان اینکارو بکنم.
استانبول این روزها خیلی شبیه لندن شده و تقریبا هر روز بارون از نوع شدیدش میباره. صدای تبلیعات انتخابات که روزبهروز بلندتر و بلندتر هم میشه مخل لذت بردن از بارون هست ولی تا زمان رایگیری کار خاصی از دستم برنمیاد و صرفا باید تحمل کنم.
در آخر دعوت میکنم چند دقیقهای به صدای بارون از بالکن آپارتمانم گوش بدید:
یکشنبه، ۱۷ ژوئن ۲۰۱۸