آراز غلامی

ساعت ۱ بامداد، خیابان تاریک و عاری از بشریت و صدای Halil Sezai وقتی باهم ترکیب شوند باعث می‌شوند کندوکاو شهرداری به عمق دومتر در وسط خیابان بدون کوچک‌ترین اخطاری را نبینید و خیلی یک‌هویی خودتان را درون خودرویی چپ‌شده بیابید که ته آن چاله که چه عرض کنم چاه گیر افتاده است.

یه سرویس نوشتم که با وارد کردن تاریخ شمسی بفهمین اون روز تعطیل هست یا نه (رسمی، جمعه) arazgholami.com/holidays
و بزودی امکان ورود سال‌های دیگر – امکان جستجو برای دوره زمانی – فعال‌سازی رابط برنامه‌نویسی برای استفاده در دیگر سرویس‌ها (json api)

بروزرسانی:
– رفع مشکل ورود اعداد فارسی و عربی (ممنون از @arashmil) – نمایش خطا برای اعداد نادرست روز.

قسم به لذتِ رفعِ باگ. قسم به اون لحظه‌ای که صاحب‌کار رفت خوابید و فریلنسر تو کدها گیر کرد. قسم به اون لحظه‌ای که کارو تحویل میدی پولتو نمیدن *** میشی. قسم به جمله‌ی “ما همینو قیمت کردیم گفتن فلانقدر ماهم همونقدر میدیم” و قسم به جمله‌ی “برادرزاده‌ی منم میتونه اینو طراحی کنه”. که ما فری‌لنسر جماعت را در رنج و سختی آفریدیم. باشد که تا آخر عمر نموده شوید و این عذابی‌ست برای کسانی که فری‌لنسری را بر کارمندی ترجیج دادند. باشد که وقتی دفعه‌ی بعد زنگ زدن گفتن “تو بیا با شرایطتت کنار میایم” به ریششان نخندید.

اواخر سال ۲۰۱۳ بدنبال تحقیقاتی که درمورد کاراکترپردازی داشتم یه پروژه عملی شروع کردم با نام «زرافه‌ی آراز» که بعدها اسم «باگ» رو برای خودش انتخاب کرد. اینکه چرا زرافه و حیوان دیگه‌ای نه، علتش علاقه‌ی من به زرافه‌ها بود. این علاقه بیشتر از اولین جایی که منو با نظریه تکامل داروین آشنا کرد نشات می‌گیره. تا جاییکه ماگی که روی میزم بود هم مدت زیادی نقش زرافه روی خودش داشت.
بهرترتیب پروژه استارت خورد و با بازکردن حساب کاربری توی توییتر برای باگ شروع کردم به توییت کردن از زبون اون. نقش باگ شبیه به یه پت بود که دور بر من می‌پلکید و حرف‌های بامزه می‌زد. تو جزئیات کاراکتر باگ از Pumuckl (وروجک) توی سریال Meister Eder und sein Pumuckl الهام زیادی گرفتم.

من و باگ.

بروزرسانی:
متاسفانه بعلت محدودیت زمانی دیگه امکان ادامه‌ی این پروژه رو ندارم و حساب کاربری باگ دیگه فعال نیست.

آخرین توییت باگ در ۱۱:۳۷ دقیقه ۲۱ اکتبر ۲۰۱۷:

آخرین توییت باگ

شغل طراحی وب به شغل تاکسی خیلی شبیه شده. درست مثل وقتی که هر کسی بیکار بشه یه ماشین شخصی میگیره و به بازارکار تاکسی‌ها نفوذ میکنه، با زحمت کمتر سود بیشتری بدست میاره، هرکسی که هم یاد گرفته سی‌ام‌اس نصب کنه و شاید حتی کمی کدنویسی هم بلده وارد بازار طراحی وب میشه و بدون اینکه ذره‌ای به کارش علاقه داشته باشه یا بخواد تاثیری تو پیشرفت این حیطه بذاره با هدف کسب سودهای کوچک به کار دیگر طراحان حرفه‌ای لطمه میزنه. قبل از اینکه خیلی دیر بشه باید یه فکری برای این مشکل بکنیم.