در باب لذتها و اعتیاد ناشی از آن
در پست دلایل ترک سیگار گفتم که چیزهای لذتبخش زندگی به خودی خود مشکلزا نیستن و تارک دنیا و این لذتها شدن هم جواب مشکل نیست. مشکل از اونجایی که شروع میشه که هرچیزی که باعث لذتبردن (پاداش مغز) میشه از اونجایی تبدیل میشه به مشکل و در مراحل بعد بحران که جلوی دیگر چیزها رو میگیره. این لذتها نه لزوما سیگار و هرنوع مخدر دیگهای بلکه شامل هرچیزی که حس خوبی به شما میده میتونه باشه. از سریال تماشا کردن بگیرید تا حضور در یک رابطه. از سیگار بگیرید تا مولتیویتامین فارماتون.
ترک کردن لذتها فقط در صورتی ایدهی خوبیه که شما مطمئن باشید نمیشه حضور غیرآسیبزا و بعضا نامحسوسی در زندگیتون داشته باشه. بذارید جمله رو طور دیگهای بگم. اولا فقط در صورتی باید سراغ لذتی برید که مطمئن باشید این شمائید که اون لذت رو کنترل میکنید نه اون لذت شما رو. دوما وقتی به مرحلهای رسیدید که احساس کردید اون لذت داره تبدیل میشه به محور اصلی لحظات شما باید کنارش بذارید. این باید هم از این پیشفرض نشات میگیره که شما میخواید زندگی کنید. زندگی با تمام جزئیات و اتفاقات خوب و بدش. نه صرفا نئشهشدن با صرفا یکی از این لذتها.
پروفسور بروس الکساندر معتقده متضاد اعتیاد هوشیاری نیست. بلکه ارتباط و پیوند انسانها باهمدیگه هست. شما برای کنترل هر نوع اعتیادی از خوردنیها و نوشیدنیها بگیر تا دیدنیها و مصرفکردنیها در کنار ارادهی قوی به ارتباط با همنوعان و دوستان و آشنایانتون نیاز دارید. تنهایی احتمال این کنترل رو به حداقلش خواهد رسوند.
پاک باشید و آزاد و خوشحال 🙂
در حال گوشدادن به Küçük Sevgilim از Mor ve Ötesi
شنبه، ۲۸ آوریل ۲۰۱۸