دوراهی
از پنجرهی اتاقم، چند چیز دیده میشه. روبرو آپارتمانی هست که تقریبا همهی منظره رو پوشش داده. پر از اتفاقهای مختلف و یادآور اینکه منم مثل ساکنین همین آپارتمانهام و زندگی من خاص نیست و مثل همهی اونهاست. سمت راست منظره یه کوهه که روش برف نشسته، سرد و چشمانتظار. سمت چپ منظره برجهاییه که تو افق هستن. سری هوا و برفی که چندساعت پیش باریده باعث شده محو دیده بشن. سمت بالا آسمونه. با نیرویی که داره به سمت پایین هُلم میده. و درآخر پایین، طوری داره جذبم میکنه که چند ثانیه بعد پنجره رو میبندم تا بلکه سدی باشه بین دوراهی.
Should I kill myself?
Or have a cup of coffee?
– Albert Camus
درحال گوشدادن به Lost Control از Anathema
شنبه، ۲۰ ژانویه ۲۰۱۸