مینیمال (۸) پاییز و چیزی بهنام حس شهریوری
شهریور که میرسد حس شیرین و عجیبی تمام وجودم را میگیرد. هیچ اسمی برایش ندارم برای همین حس شهریوری خطابش میکنم. این حس با چیزهای دیگری هم تشدید میشود. مثل این آهنگ یانی در اجرای لاسوگاسش. خصوصا آن قسمت ویولن شگفتانگیزش. یا موسیقی کانتری و فضای شیرین آهنگهای لوک برایان. یا بوی قهوه و شکلات تلخ. یا هرچیز مینیمالیستی. یا چراغ آبی رنگ خیابان در سکوت شب. یا نسیم خنکی که کاپشن طلب میکند و نوید پاییز را میدهد. آن هم پاییزی که من برای اولین بار در زندگیام استرس مدرسه و دانشگاه و سربازی و پادگان کذایی ۰۳ و ناراحتی غربت و بیکاری و دغدغههای شغلی ندارم.
سهشنبه، ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۰
ممنونم ❤️
چه خوب احساست رو با قلم سرازیر میکنی!