گنگنامه، در باب القاب و پسوندها
القاب و پسوندها داده میشن، سوال اینه، باید اعتراض کرد یا نکرد یا باید توجه کرد یا نکرد. اگه نباید اعتراض کرد که باید از طرف بقیه هم تو همفکری پشتیبانی بشی. در غیر این صورت اعتراض کردن نوعی کمک به هدف لقبگذاری محسوب میشه. پس راهحل توجه نکردنه. که باعث میشه از چیزی که کل دنیا داره ازش لذت میبره بیبهره بشی. مگه اینکه از بقیهی جاها در حمایت از تو و امثالت اعتراض کنن (که بسی غیرمنتظرهست تو این جهان سوم) اگه اینطور بشه هم خاطرات 90 سال اخیر میاد جلو چشمت. میبینی بیشتر شبیه یه فریبه. اینه که تصمیم میگری بیتوجه باشی و سعی کنی خودت باشی و “بعنوان خودت” با همهی مردم دنیا خوشحالی کنی و لذت ببری. واقعیت اینه که مسئله به این سادگی نیست، خودت بودن شامل یه طرحه که باعث میشه بخشی از خودت به دیگران تعلق بگیره.
سوال اینجاست، آیا میشه این طرح رو تغییر داد؟ یا باید کل مسیر ۹۰ ساله رو برگشت و همه چیز رو فراموش کرد؟ در چه سطح انتزاعی میشه حق رو تعریف کرد؟ درچه سطح انتزاعی میشه خاک رو تعرف کرد؟ چه چیزی ارزش مردن رو داره؟ اصولن چیزی تو دنیا هست که بشه براش مرد؟ یه چیز دیگه، چیزی تو دنیا هست که بشه براش زنده موند؟
سهشنبه، ۲۴ ژوئن ۲۰۱۴
من و من
من و دستم. من و پام. من و مغزم. من و رفتارم. من و شخصیتم. من و کسی که درونش زندگی میکنم. من و کسی که درونش زندگی میکنم و به بردگی من دراومده. من و کسی که کاستیهاشو باید جبران کنم. من و کسی که باید به فرهنگ و تمدنش احترام بذارم. من و کسی که باید برای زنده موندنش تلاش کنم. من و کسی که باید مجبورش کنم از خیلی از لذتها بگذره.
شنبه، ۱۴ ژوئن ۲۰۱۴
زندگی رو سخت نگیریم
دلتون برای کسی تنگ شده؟ بهش زنگ بزنید.
میخواید کسی رو ببینید؟ دعوتش کنید.
توسط دیگران درک نمیشید؟ توضیح بدید.
سوال یا ابهامی دارید؟ بپرسید.
چیزی باعث اذیتتون میشه؟ بگید.
چیزی رو دوست دارید؟ اظهارش کنید.
چیزی لازم دارید؟ بخواید.
کسی رو دوست دارید؟ بهش بگید.
زندگی رو ساده نگه دارید.
منبع: Simple Reminders
چهارشنبه، ۱۱ ژوئن ۲۰۱۴
درباره کشیشان موفقیت
هزاران سال طول کشید تا انسان مذهبی درک کنه طبق ذات باور به خدا برای ارتباط با خدا نیازی به واسط نداره و کشیشان این وسط هیچکاره هستن. نمیدونم چندسال شاید چندهزار سال دیگه باید بگذره تا بشریت درک کنه [بالفرض که تعریف مشخصی برای موفقیت داشته باشیم] اگه کسی راه موفقیت رو میدونه میره موفق میشه. نمیاد سمینار برگزار کنه یا کتاب منتشر کنه که جان من بیاین موفق بشین. به این افراد چیزی جز اسپمر نگیم.
سهشنبه، ۱۰ ژوئن ۲۰۱۴
تغییر با تخریب شروع میشود
برای تغییر دو حالت لازمه، بدست آوردن چیزهای جدید، از بین بردن چیزهای قدیمی که باز منجر میشه به بدستآوردن چیزهای جدید و در نهایت تغییر.
جمعه، ۶ ژوئن ۲۰۱۴
یادداشتی در باب مدرسه
نوشتهی تورج صابریوند درمورد مدرسه و تجربیات تخلش باعث شد منم یاد اون روزا بیافتم. حالم از اون نیمکتهای سه نفره بهم میخورد. مدت زیادی رو آرزو کردم کسی که وسط مینشست یه بلایی سرش بیاد و من و دوستم بتونیم دونفره بشینیم. و البته چشماش رو عمل کرد و از ثلث اول دیگه نبومد. از هر لحظهی کذایی که تو دبستان ابن سینا گذروندم متنفرم. از اون کسی که اولین سیلی رو تو کلاس اول ابتدایی بهم زد. جای انگشتاش تا یه هفته رو صورتم بود. خیلی سال گذشته، ولی قیافهی اون لاکردار هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه.
پنجشنبه، ۵ ژوئن ۲۰۱۴