پاسخ به ۳۲ “سوال بیپاسخ”
مدتی پیش در حین وبگردی با این صفحه و سوالات به ظاهر بیپاسخشان مواجه شدم و متوجه شدم بخش عظیمی از آنها دارای جوابهای قطعی یا نسبی هستند. تصمیم گرفتم حداقل به عنوان سرگرمی به این سوالها جواب بدم.
۱. زمان کی شروع شد؟
بطور دقیق: ۱۳.۸ میلیارد سال پیش چیزی که ما بعنوان زمان میشناسیم شروع شد و بوجود آمد. قبل از آن چه بود؟ هیچچیز.
۲. ریاضیات اختراع شده یا کشف شده؟
ریاضیات فن محاسبه هست و کشف نشده بلکه اختراع شده. بطور دقیقتر، اعمال شده 🙂
۳. وقتی یک فکر فراموش میشود، به کجا میرود؟
جایی نمیرود. همیشه در ذهن شما هست و خواهد بود. شما صرفا آدرس مکان آن فکر رو فراموش میکنید. با تکنیکهایی مثل مدیتیشن و هیبنوتیزم میتونید مجددا به آن فکر دسترسی پیدا کنید.
۴. آیا ما اراده آزاد داریم یا همه چیز مقدر شده است؟
چیزی به نام تقدیر و البته چیزی به نام اراده آزاد وجود ندارد. ما ماشینی هستیم که با ورودیهای محتلف، بسته به فرمولبندی و سیمکشیهایی که درون مغزمان از کودکی بوجود آمده است خروجیهای به نسبت قابل پیشبینی ارائه میدهیم.
۵. آیا زندگی بعد از مرگ وجود دارد؟
بنا به باور ادیان ابراهیمی و برخی دیگر از ادیان بله. بنا به باور علم نه.
۶. آیا ممکن است که همهچیز را بطور عینی تجربه کنیم؟
نه. ولی بخش زیادیاش را بله.
۷. ماهیت رویا چیست؟
رویاها ترکیبی از تصاویر روزمره در حین ذخیرهشدن در حافظه بلند مدت و بخش دیگر تصاویری هستند که در حین بازیابی و مرتبسازی در حافظه بلندمدت میبینیم. بخش دیگری هم کانسپتهایی هستند که بطور غریزی یا اکتسابی برایمان مهم یا خطرناک هستند و مغز با نمایش آن تصاویر سعی میکند شما را برای مواجهه احتمالی واقعی آماده کند.
۸. هدف انسانیت چیست؟
هیچچیز. انسانیت یک پدیدهی بسیار تصادفی و ناشی از هزاران اتفاق غیر هوشمندانه است که در نهایت منجر به بوجود آمدن ما شده. هیچ هدف و هیچ برنامهای برای ما وجود ندارد. صرفا هستیم و نخواهیم بود. این شما هستید که تصمیم میگیرید چه هدفی داشته باشید و به چه سمتی حرکت کنید. (البته کاملا نه، به سوال ۴ مراجعه شود.)
۹. چه مدت بعد از مرگ فراموش خواهیم شد؟
بعد از مرگ آخرین کسی که شما را به خاطر میآورد فراموش خواهید شد. در صورتی که اثر ماندگاری (چه منفی: مثل هیتلر و یا مثبت: مثل انیشتین) بر دنیا نداشته باشید، این زمان کوتاهتر خواهد بود.
۱۰. کدام نارنجی اول به وجود آمد؟ رنگ یا میوه؟ (در انگلیسی هر دو Orange خطاب میشوند)
قطعا اول میوه.
۱۱. خدا چیست؟
در باور ادیان ابراهیمی و برخی دیگر از ادیان، خدا نیروی برتر و قدرتیست که تمامی کائنات را بوجود آورده. شبیه هیچچیز نیست و در نتیجه امکان تعریفش هم وجود ندارد.
۱۲. چه کسی تصمیم گرفت چه چیز درست است و چه چیز غلط؟
بخشی از چیزهایی که ما غلط میدانیم برمیگردد به قوانینی که در ۱۲-۱۴ هزار سال گذشته بعد از یکجا نشینی توسط اجداد و رؤسای قبایلمان تعریف شدند. برخی دیگر به هزاران سال قبلتر برمیگردند و درون ژنتیکمان حک شدهاند و عبارتاند از چیزهایی که باعث عدم بقای ما میشود. برخی دیگر توسط ادیان و پیروان آنها تعیین شدند. این چیزهای غلط عموما همپوشانی ندارند و در برخی زوایا درست تلقی میشوند و در برخی غلط. پس شخص خاصی چنین تصمیمی نگرفته است.
۱۳. هدف تعیین کردن چه ارزشی دارد وقتی قرار است بمیریم؟
تعیین هدف باعث تعیین مسیر و تعیین مسیر باعث حس مثبت در طول لحظات زندگیتان میشود. ارزشش به همین هست.
۱۴. آزادی چیست و آیا واقعا وجود دارد؟
رهایی از هر نوع بندی آزادیست. نظر به جمله قبل بله. نظر به سوال ۴ خیر.
۱۵. اول مرغ بوجود آمد یا تخممرغ؟
با این پیشفرض که منظور مرغ فعلیست، یک جهش ژنتیکی در تخممرغ گونهی قبل مرغ باعث بوجود آمدن مرغ فعلی شده. در نتیجه اول تخممرغ.
۱۶. چه چیزی شما را شما میکند؟
توالی ژنتیکی خاص شما، خودآگاهی شما و تجربیات شما.
۱۷. چه سنی از پیری مناسب مردن است؟
هیچ سنی. زندگی شگفتانگیز و است و غریزهی موجودات زنده حکم میکند تا جای ممکن زنده بمانند.
۱۸. از کجا بفهمیم که دیوانه نیستیم و هرچیزی که تجربه میکنیم ناشی از توهمات ما نیست؟
به طور ساده امکان فهمیدن این مسئله وجود ندارد. حقیقت و واقعیت دو چیز جدا از هماند.
۱۹. چقدر بر روند زندگیتان کنترل دارید؟
در چه مقیاسی؟ 🙂 در این مورد حرف گذشتگان که میفرمایند اینکه درچه وضعی بدنیا آمدهاید دست شما نیست ولی اینکه در چه وضعی از دنیا بروید دست شماست برای من قانعکننده است.
۲۰. زمین زنده است؟
نه. زندهبودن یک تعریف علمی و نه یک چیز قطعیست. بنا به آن تعریف علمی حتی ویروسها هم زنده نیستند. بطور دقیقتر، چیزی بنام زنده بودن وجود ندارد.
۲۱. میتوان بطور قطعی خیر و شر را تعیین کرد؟
بنا به باور ادیان ابراهیمی و برخی دیگر از ادیان، نه. بطور علمی نیز نه. چرا که خیر و شری وجود ندارد.
۲۲. اگر اشتباهکردن باعث ارتقای زندگی ما میشود چرا اینقدر از اشتباه کردن میترسیم؟
اشتباه کردن لزوما باعث ارتقای زندگی شما نمیشود. برخی از اشتباهات ممکن است به قیمت زندگیتان و یا آرامش زندگیتان تمام شود. طبیعیست که بابتش بترسید.
۲۳. ممکن است چیزی را صرفا از خودآگاهیمان انجام دهیم یا همهچیز از خارج از ما شروع/کنترل میشود؟
بله ممکن است. و خیر، لزوما همهچیز از محرک بیرونی آغاز نمیشود.
۲۴. چرا در این لحظهی خاص از زندگیتان هستید؟
شما در حال تماشای یک نقطه از یک تایملاین هستید. نظر به نقطهای که شروع کردهاید و مسیری که آمدهاید طبیعیست که در این لحظهی خاص باشید.
۲۵. بودن شما در این نقطهی خاص از زندگیتان تصمیم شما بوده یا تقدیر شما؟
سوال تکراریست.
۲۶. یک روح در دو بدن واقعا وجود دارد؟
خیر.
۲۷. اگر قرار است تحت هر شرایطی پایبند به قوانین باشیم چرا تبصرههایی برای این قوانین وجود دارد؟
قرار نیست تحت هر شرایطی پایبند قوانین باشیم. قوانین را ما نوشتهایم. ما تغییر میدهیم.
۲۸. آیا پایانی برای جهان وجود دارد؟ یا ادامه خواهد داشت؟
جهان؟ اگر منظور پایان انسان هست، بله، خیلی زود. اگر منظور حیات در کرهی زمین هست، بله، خیلی زود. همینطور منظومه شمسی بعد از پایان سوخت خورشید و کهشکان راه شیری بعد از برخورد با کهکشان آندرومدا به پایان راه خودشون خواهند رسید. در مورد کل کائنات نظرات متفاوتی وجود دارد.
۲۹. چرا چیزها وجود دارند؟
چیزها (ماده، انرژی و نیروهای بنیادین) بعد و بخاطر بیگ بنگ بوجود آمدهاند. اینکه چرا بیگ بنگ اتفاق افتاده است فعلا برای ما روشن نیست.
۳۰. هدف و معنای زمان چیست؟
مطلقا هدفی برای زمان وجود ندارد ولی معنای آن را ما تعریف کردهایم. توالی رویدادها از گذشته تا آینده را زمان مینامیم. بصورت تئوری بعد چهارم هستی نیز زمان نامیده میشود.
۳۱. آیا دستآوردهای انسان ابدیست یا با پایان جهان این دستآوردها هم از بین میروند؟
مجددا منظور از پایان جهان چیست؟ نظر به اینکه برخی از ساختههای بشر به ورای منظومه شمسی راه یافتهاند، با پایان انرژی خورشید و انفجار آن و احتمالا نابودی آن دستآوردهای دورتر، اثری از انسان باقی نخواهد ماند. مگر برخی از امواجی که به سرتاسر کیهان ارسال کردهایم.
۳۲. چرا مردم باید بمیرند؟
پیری و بیماری و رویدادهای اینچنینی باعث مرگ انسانها میشوند. اگر بتوانیم این رویدادها را کنترل کنیم، (برای مثال، قبل از شروع رانندگی کمربند ایمنی ببندیم) الزامی به مرگ وجود ندارد.
یکشنبه، ۱۲ ژوئن ۲۰۲۲
راهنمای جامع فرهنگ کول بودن
تا بحال با افرادی برخورد داشتهاید که بهشدت راحت، خونگرم، گرمکن مجالس و دورهمیها و دلیل جمعشدن سایرین به دورهم (در مجموع افراد کول) هستند؟ اگر یکی از این افراد نیستید حتما برایتان سوال پیشآمده که اینگونه افراد چه چیزی دارند که سایرین ندارند؟ آیا میشود حداقل بعضی از ویژگیهای این افراد را بدست آورد؟ جواب خوب این است که بله، جواب بد هم این است که به سختی.
این افراد، ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی مختلفی دارند که چنین تصویر جامعهپسندی از آنها ایجاد میکند. برخی از این ویژگیها ذاتی (ژنتیکی) و برخی دیگر اکتسابیست. برخی از این اکتسابیها هم در کودکی و محیط خانواده به آنها القا شده و برخی دیگر با گذشت زمان فرا گرفته شدهاند. آزادی عمل و رهایی از قید و بندها، عزت نفس، اعتماد بنفس، شجاعت، خوشرویی و خوشبینی از ویژگیهای جدانشدنی افراد کول هست. چیزهایی که با کمی تمرین میتوان یاد گرفت.
افراد کول، هوش عاطفی (EQ) بالایی دارند
هوش عاطفی بطور خلاصه به توانایی مدیریت احساسات گفته میشود. این افراد میدانند که خوشحال باشند و کی ناراحت. میدانند کی باید صبر کنند و کی عمل. کی باید خودشان را تغییر دهند و کی محیط اطرافشان را. میدانند و میفهمند که در محیطی چگونه صحبت کنند. چیز سختی بنظر میآید نه؟ بله، ولی خبر خوب هست که میتوان با خودآگاهی و تمرین این قابلیتها را ارتقا داد. «مدیریت احساسات» و «راههای افزایش EQ» کلماتی هستند که باید دنبالشان بگردید و درموردشان بخوانید.
– 6 Steps to Improve Your Emotional Intelligence
– Understanding Your Emotions از Mark Manson
افراد کول، آلفا هستند
در دنیای حیوانات، آلفا بودن ارتباط مستقیمی با قدرت و ابهت جاندار دارد ولی در دنیای انسانها، این ارتباط چندان قوی نیست. تا به حال چندبار دختر زیبایی را دیدهاید که در کنار یک اورانگوتان قدم میزند و پوکرفیس شدهاید؟ «نایس گای» نبودن چیزی هست که باید دنبالش بگردید.
– No More Mr. Nice Guy از Robert A. Glover
در این میان چیزی بنام سیگما بودن هم تعریف شدهاست که به معنی آلفاهاییست که قصد تاثیرگذاشتن روی محیط را ندارند. بیشتر مواقع چرتوپرت و ساختهی ذهنهای منزویست. زیاد جدیاش نگیرید.
افراد کول، به ظاهرشان اهمیت میدهند
هر فرد کولی الزاما خوشتیپ و خوشلباس نیست ولی هیچ فرد ژولیده پولیدهای کول نیست. همینطور، هیچ فرد کولی همیشه بوی عطر و ادکلن نمیدهد ولی مطلقا هیچ فرد بدبویی کول نیست. به ظاهرتان اهمیت دهید و برایش وقت صرف کنید. بدانید که در چه عصری زندگی میکنید و پوشش مناسب آن عصر چیست. پیراهن چهارخانه آبیرنگتان شاید در دهه هفتاد جذاب بوده، اما در عصر فعلی نیست.
نکته: مواظب باشید که درگیر شوآف نشوید. این یک مورد به هیچوجه کول نیست. خودتان باشید. نسخه خوشتیپ و خوشبو خودتان.
نکتهی خارج از نوشته ولی مرتبط: چندماه پیش یک پروژهی چندهزار دلاری را صرفا بخاطر بوی بد کارفرما و عدم توانایی خودم در فراموش کردن آن بو کنسل کردم. بله، بو همینقدر مهم هست.
افراد کول، به قدر کافی پول درمیآورند
فکر قسط وام و اجارهی سرماه مطلقا اجازه نمیدهد کسی کول باشد. افراد کول لزوما ثروتمند نیستند ولی با تقریب خیلی خوبی میتوان گفت هیچ فردی با مشکلات مالی متعدد کول نیست.
افراد کول، قادرند احساساتشان را مدیریت کنند
درست شبیه EQ بالا، افراد کول دارای مهارت های اجتماعی متعدد هستند. این مهارتها عموما به شکل ذاتی کسب نمیشود. تمام زمانهایی که شما نوعی در شبکههای اجتماعی به هدر میدهید، افراد کول درحال مطالعه و تفکر و یادگیری درمورد نحوه ارتباطاتشان با دیگران هستند. افراد کول احساساتشان را میشناسند و میدانند چطور آنها را مدیریت کنند.
افراد کول، میتوانند صحبت کنند
صحبت پیوسته و بدون مکث (در ترکیه با نام Akici Konusma) مهارت بسیار مفیدی برای کول بودن و تاثیر گذاشتن روی دیگران است. هرچقدر هم که حرف مهمی بزنید، اگر جملاتتان پیوستگی کافی و وافی را نداشته باشد، احتمالا در تاثیرگذاری شکست خواهید خورد. یاد بگیرید که چطور روان صحبت کنید. در اینکه باید حرفی برای گفتن داشته باشید هم که شکی نیست.
افراد کول، با همه مهربانند
بیاحترامی و گندهگوزی همانطور که برای شما خوشایند نیست، برای سایرین هم نیست. با همه مهربان باشید و برای همه ارزش قائل باشید.
نکته: مهربان بودن با همه به معنی باجدادن و سوردادن به هر کس و ناکسی نیست. اول از همه با خودتان مهربان باشید بعد با سیرین.
افراد کول، به دنبال تایید از دیگران نیستند
اعتماد بنفس و عزت نفس حرف اول را در کول بودن میزند. بدانید که در حال انجام چه کاری هستید، آن را خوب انجام دهید و بدنبال تایید از دیگران نباشید.
افراد کول، شجاع هستند
شجاعت، انجام کارهایی که دیگران از انجام آن میترسند، حمله به سنتها و باورهای غلط جامعه از ویژگیهای کلیدی افراد کول هست. برای بدست آوردن این شجاعت، به ترکیبی از دانش کافی و نترس بودن نیاز دارید.
نکتهی یکی مانده به آخر
کول بودن مرز باریکی با لودگی و هول بودن دارد. مواظب باشید که این مرز را رد نکنید.
نکتهی آخر
در هر حال میمیرید. شل بگیرید و خودتان باشید و لبخند بزنید و از لحظاتتان لذت ببرید. این آن چیزیست که کولها میدانند و شما نمیدانید.
یکشنبه، ۵ ژوئن ۲۰۲۲
و سرانجام، محکومیت یک آزارگر دیگر
من هیچ فیلمی از جانی دپ و امبر هرد ندیدم و طرفدار هیچکدوم نیستم و دادگاهشون برام نه از لحاظ سلبریتی بودنشون، بلکه از لحاظ امپاتیای که با قربانی داشتم مهم بود.
بعنوان یک قربانی سابق آزار، محکومیت امبر هرد و اطلاع جهانیان از وضعیت چنین رابطههایی رو، قدمی مثبت و مفید برای شناخت و جلوگیری از چیزهای مشابه و همچنین رهایی دیگر اسرا و قربانیان ازچنین رابطههایی میدونم.
آزار، خشونت خانگی و دستکاری ذهنی، برای من، بعنوان کسی که سالها باهاش درگیر بودم، جرمی به اندازه تجاوز سنگین و غیرقابل بخشش هست. آسیب روحیای که چنین چیزی به قربانی میزنه تا سالها شخص رو دیگر میکنه و امکان زندگی عادی رو ازش میگیره.
آزار، سواستفاده و دستکاری ذهنی، بیتوجه به جنسیت بانی و قربانی اتفاق میافته و لازمه درموردش آگاهسازی بشه. در موردش حرف بزنید و یاد بدید.
مرتبط:
سواستفاده و دستکاری ذهنی: شناخت و جلوگیری از خطرناکترین قابلیت بشریت
پنجشنبه، ۲ ژوئن ۲۰۲۲
فاصلهگیری از دغدغههای روزمره: مدیتیشن، ذن، فنگشویی، وابیسابی و چیزهایی از این دست
من تا مدتها در مورد شرق و فرهنگش حس خوبی نداشتم تا اینکه با چیزهای جدیدی آشنا شدم که ارزش وقتگذاشتن را داشتند. در مورد عناوین فوق به زودی نوشتههای کاملتری منتشر میکنم. ولی تا آن موقع:
– چطور مدیتیشن کنیم؟
– ذن چیست؟
– فنگشویی چیست؟
– وابیسابی چیست؟
– بو و تاثیر آن در زندگی و بهرهوری روزمره
یکشنبه، ۲۹ می ۲۰۲۲
یک رابطهی خوب و سالم چهشکلیست؟
در یک رابطهی سالم و خوب شما:
۱. به همدیگر احترام میگذارید
در یک رابطهی خوب و سالم، احترام و ایمان به یکدیگر حرف اول را میزند. هرگونه تمسخر، بیتوجهی، جدینگرفتن صحبتها و یا بیاهمیتی به خواستهی طرف مقابل چه از جانب شما و چه از جانب دیگری میتواند نشانهی این باشد که رابطهی شما به آخر خط رسیده است.
۲. با یکدیگر وقت میگذارنید و از این این وقتگذرانی لذت میبرید
در یک رابطهی خوب و سالم، وقتگذرانی با یکدیگر نه از روی اجبار یا مسئولیت، بلکه بخاطر اشتیاق دوطرفه صورت میگیرد. این اشتیاق (مگر در موارد نادر) باید همیشه درون وجود شما و طرف دیگر رابطه باشد. در صورتی که چنین نیست، اندکی در مورد ماهیت رابطهتان تامل کنید.
۳. چیزی برای صحبت کردن با یکدیگر دارید و بعد از صحبت نیز سردرد نمیشوید
در یک رابطهی خوب و سالم، علاوه بر کافه رفتن، رابطهی جنسی و تفریحات اینچنینی، چیز دیگری باید شما را کنار یکدیگر نگه دارد. اگر حرف مشترکی برای صحبت ندارید و دنیایتان بالکل با یکدیگر فرق دارد، شاید بهتر باشد در مورد ادامهی رابطه تجدیدنظر کنید و وقت یکدیگر را بیش از این تلف نکنید.
۴. تعریف مشترک از عشق و رمانتیکبودن دارید
در یک رابطهی خوب و سالم، طرفین تعریف مشترکی از عشق و ابراز علاقه دارند. در صورتی که نحوهی ابراز علاقهی شما برای دیگری خستهکننده/فیک/اغراقآمیز بنظر میآید یا ابراز علاقهی طرف دیگر برای شما گنگ/نامفهوم و در مواردی غیرقابل لمس هست، میتوانید در مورد جدایی فکر کنید.
۵. جسم یکدیگر را پرستش میکنید
در یک رابطهی خوب و سالم، اشتیاق به رابطهی جنسی در دو طرف، مگر در موارد نادر یا روزهای خاص، همواره باید پایدار باشد. اگر بطور متوالی، از طرف شریک رابطهتان پسزده میشوید، یا برعکس، جسم شریک رابطهتان برای شما جذاب نیست، کمی در مورد ادامهی رابطه تامل کنید.
۶. برای امروز، فردا و آینده برنامه دارید و مشترکا بر اساس این برنامه جلو میروید
در یک رابطهی خوب و سالم، کسی وبال دیگری نیست. بار مسئولیت و چالشهای زندگی صرفا روی یک نفر نیست. بلکه طرفین مشترکا برای چالشهای پیشرویشان تلاش و برنامهریزی میکنند. در صورتی که در رابطهتان یکی از برخورد نسیم به صورتش لذت میبرد و دیگری از فکر اجارهی ماه بعد توان غذا خوردن ندارد، دیر یا زود، رابطه به پایان خودش خواهد رسید.
۷. انتقاد پذیر، غیرلجباز و مداراکننده هستید
هیچ رابطهای ایدهآل نیست و نخواهد بود. هر رابطهای و هر انسانی دارای مشکلات متعدد هست که با مدارا، انتقاد درست و اصلاح موارد آزاردهنده میتوان از مشکلات آن چشمپوشی کرد و در کنار یکدیگر لحظات خوبی را گذراند. در صورتی که یک یا چند مورد از موارد ۱ تا ۶ در رابطهی شما وجود ندارد، میتوان با کمی امیدواری رابطه را حفظ کرد. ولی در صورتی که از نبود مورد هفتم در عذاب هستید، نوشتههای زیر به شما کمک خواهد کرد:
چطور از یک جدایی جان سالم به در ببریم؟
چهطور از شر رابطهی مخربمان خلاص شویم؟
یکشنبه، ۲۹ می ۲۰۲۲
هفتم خرداد ۱۴۰۱، تبریز
وقتی مدت زیادی هر اتفاقی را کنترل میکنی یا حداقل این توهم را داری که هر چیزی تحت کنترلات هست، قدرتی فرا-انسانی برای خودت متصور میشوی و فکر میکنی آن بلاهایی که سر سایرین میآید سر تو نمیآید. میتوانی هر وقت که خواستی هر حسی که خواستی داشته باشی و به هر مسیر و هدفی که خواستی حرکت کنی، ولی ناگهان موجی بزرگ میآید و خودت و قایق اختیار کوچکت را در هم میشکند و تو میمانی و دریایی بزرگ از چیزهایی که نمیدانی و نمیتوانی کنترل کنی.
مرتبط:
تنهاییشناسی
شنبه، ۲۸ می ۲۰۲۲