سردرد | اول جولای ۲۰۱۸، استانبول
بعد از رفع بیخوابی با انواع تکنیکهای سالم و غیرسالم با مشکل قدیمی و همیشگی سردرد غرق در بوس و کنار شدم و اضافهش کردم به مشکلات عدیدهی فعلی. این یه مورد با هیچ کدوم از روشهای شناختهشده هم قابل رفع نیست. احتمالا به غیر از خورد کردن سر با گرز راه دیگهای برای رفعش وجود نداره یا حداقل من پیدا نکردم.
دیروز دوستم در مقابل اعتراضم به خستهکننده بودن زندگیم تو روزهای اخیر گفت اگه خودت از خودت و زندگیت لذت نمیبری منتظر نباش که کسی بیاد و تغبیر بده وضعیتت رو.
ولی تو کتم نمیره که باید از این وضعیت بذت ببرم با تصور اینکه از اینجا به بعد با فاکتور گرفتن چندتا اسانس قراره زندگیم همینطوری تکراری و روتین باشه. بدون هیچ اتفاق مهمی. شاید هم قراره یاد بگیرم که چطور روتین لذتبخشی بسازم برای خودم. شاید هم این از ملزمات سیستم هست و این وضعیت مادامی که داخل سیستمم تغییر نمیکنه.
این روزها ترکیه عزادار لیلاست. کودکی که بعد از تجاوز به قتل رسیده و باعث تظاهرات تو شهرهای مختلف شده که خواهان بازگشت حکم اعدام و اعدام قاتلش هستند و من فکر میکنم چقد همهجای دنیا شبیه همه.
Myself and I cannot deny this anymore
Hatred is poured all over me
And now, I must reciprocate this emotion
For life is to suffer and death belongs to you.
یکشنبه، ۱ جولای ۲۰۱۸