راهکاری سریع برای انجام کارهای عقبافتادهتان
بستن این وبلاگ، بلندشدن از صندلی/کاناپه/تخت و انجام کارهای عقبافتادهتان.
مرتبط:
مینیمال (۱۵) راهکاری سریع برای رهایی از پشتگوشاندازی یا Procrastinating
یکشنبه، ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲
ضد حمله: تکنیکهایی برای مقابله با دستکاریکنندگان ذهنی
پیشتر در مورد سواستفاده و دستکاری ذهنی و چیستی اون نوشتم. در این نوشته راهکارهایی برای مقابله با این مسئله را بررسی میکنیم.
در همین ابتدا بگویم، سواستفادهگرها و آزارگرها و دستکاریکنندگان ذهنی افراد باهوشی هستند، مبارزه با آنها کار سادهای نیست. اولین و بهترین (و بعضا تنها) راهکار ترک آنها و قطع رابطه با آنهاست. هر کجای اینترنت را که بگردید و هر کتابی که بخوانید اولین و اصلیترین توصیه این است که ارتباطتان را قطع کنید. تنها در صورتی که چنین امکانی ندارید ادامهی این نوشته را بخوانید.
۱. مقابله با دستکاریکنندگان ذهنی عموما امکانپذیر نیست و در هر صورتی در زمین آنها بازی خواهید کرد مگر آنکه احساسات (بخوانید خشم) خود را کنترل کنید. احساسات خود را کنترل کنید. احساسات خود را کنترل کنید و احساسات خود را کنترل کنید.
۲. دستکاریکنندگان ذهنی با هدیههای کوچک یا وعدهی کمک (به هر نوعی) به شما یا حتی با وعدههای توخالی تلاش میکنند شما را وابسته به خود نگه دارند. در صورتی که تشخیص دادهاید شخص مقابل شما از این دسته است، قید هر وعده و وعید را بزنید و خودتان به دنبال حل مشکلتان باشید.
۳. دستکاریکنندگان ذهنی دارای نوع خاصی از خوشبینی و اعتماد بنفس هستند. آنها انتظار ندارند شما بتوانید به طور آنی انتقام بگیرید یا مقابله کنید. با پرسیدن سوالهای سادهای سعی کنید آنها را عقب برانید. برای مثال، «واقعا نظر من برایت مهم است؟ بیشتر بنظر میآید که میپرسی که صرفا پرسیده باشی. یا آیا واقعا از تصمیم من حمایت میکنی؟ حتی اگر برخلاف تصمیم تو باشد؟»
۴. نمکگیرشان کنید. نه با سوردادن بلکه با تکنیکهایی که خود آنها استفاده میکنند. آنها را وابسته به خود نگه دارید یا با وعدههای توخالی منتظرشان نگهدارید. از صدا کردن اسمشان هم غافل نشوید. عکسالعملشان دیدنی (و بعضا خطرناک) خواهد بود.
۵. به چشمانشان نگاه کنید. درست مشابه خود آنها، ارتباط چشمی را قطع نکنید. بیشتر وقتها تمرکزشان از بین خواهد رفت یا از خواستهشان عقبنشینی خواهند کرد.
۶. اجازه تعمیمدهی به آنها ندهید. برای مثال وقتی به شما میگویند «تو همیشه اینکارو میکنی» از وی بخواهید نمونههای دیگر را نام ببرد.
۷. خواستهتان یا وعدهایی که دادهاند را آنقدر تکرار کنید تا یا انجام داده شود یا عکسالعمل اگرسیوشان را بدنبال داشته باشد. شما نیز انسان هستید و قادر به مقابله. آنقدر اصرار کنید که تا راهی جز فرار یا انجام نداشته باشند.
۸. افراد دستکاریکنندهی ذهنی به خوبی میتوانند افکار و آرامش شما را به هم بریزند. یاد بگیرید که ریلکس کنید و به آنها فکر نکنید. در مواردی که مورد بازخواست قرار گرفتهاید به عکس آنها و دلایلی که گفتهی وی درست نیست فکر کنید.
۹. به احساس درونیتان ایمان داشته باشید. اگر خودتان بابت انجام کاری احساس گناه نمیکنید، یا عمیقا احساس میکنید که کار درست را انجام دادهاید، تسلیم تلقین حس گناه توسط این افراد نشوید.
۱۰. اعتماد بنفس و عزت نفس داشته باشید و خودتان را بشناسید. اگر کسی به شکلی که خودتان باورتان نمیشود در حال تعریف (چاپلوسی) از شماست، به احتمال بسیار زیادی در حال ورود به بازی یک دستکاریکنندهی ذهنی هستید.
۱۱. آرام باشید، گوش کنید و نگاهشان کنید. عکسالعملی نشان ندهید. نه حضوری و نه غیرحضوری (آنلاین). کاملا به آنها بیتوجهی کنید. روانی خواهند شد.
۱۲. کمک بگیرید. بیشتر مواقع افراد دستکاریکننده تنها توانایی مدیریت شما را دارند نه دیگران. با حضور شخص سومی و کمک آن شخص سوم، آنها خلع سلاح خواهند شد.
۱۳. تلاش نکنید که گفتههای آنها را اصلاح کنید. اینکار مساویست با غرق شدن بیشتر در بازی آنها.
۱۴. نقاط ضعفشان را بیابید و از همانها حمله کنید. آنها دوستانتان را بر علیهتان تحریک میکنند؟ شما نیز همان کار را بکنید.
۱۵. به خودتان و اعمالتان اطمینان داشته باشید. به دنبال تایید یا رد توسط دیگران نباشید. هیچکس بهتر از شما صلاح شما را نمیداند.
۱۶. بهترین دفاع حمله است. یاد بگیرید.
مرتبط:
– چهطور از شر رابطهی مخربمان خلاص شویم؟
– سواستفاده و دستکاری ذهنی: شناخت و جلوگیری از خطرناکترین قابلیت بشریت
منابع:
quora, brightside, How_to_Win_Friends_and_Influence_People, linkedin, inc
شنبه، ۱۳ آگوست ۲۰۲۲
۱۵ نکتهی کلیدی یک ذهنیت خوب
۱. اتکا به صرفا انگیزه ناپایدار است. عادات خوب برای خودتان بسازید.
به محض اینکه احساس کردید حالتان خوب است، عادات مفید و خوب برای خودتان تعریف کنید و انجام دهید. خواب خوب، غذای سالم، حذف روابط سمی، دوری از شبکههای اجتماعی و اخبار منفی و کارهای مفید چیزهایی هستند که به هنگام داشتن انگیزه (Motivation) باید انجام دهید. نه کار شدید.
۲. شکست برای رسیدن به اهداف قطعی، ضروری و غیرقابل اجتناب است.
با یک یا چند شکست متلاشی نشوید. پیشبینیشان کنید، آماده باشید و بطور مستمر به سمت هدفی که تعیین کردهاید حرکت کنید.
۳. باهوشترین فرد اتاق بودن یعنی در اتاق اشتباهی هستید. همیشه خودتان را در معرض یادگیری و عقایدتان را در معرض چالش قرار دهید.
۴. برای شروع منتظر ابزارها و پیشنیازها نباشید. با هرچه دارید شروع کنید. چیزی ندارید؟ یک بار دیگر با دقت نگاه کنید.
۵. خواب خوب و کافی پیشنیاز قطعی هر حرکت مفیدی است.
۶. گوش ندهید که جواب بدهید. گوش بدهید که یاد بگیرید.
۷. بیشتر از بورس و املاک و چیزهای اینچنینی روی روابطتان سرمایهگذاری کنید. روابط خوب غیرقابل از دست دادن هستند.
۸. تحصیلات پایانی دارد، ولی برای یادگیری هیچ پایانی نیست. دنبال یادگیری باشید.
۹. تنها در صورتی که میخواهید شکست بخورید مطابق نظرات دیگران رفتار کنید.
۱۰. بجای انتظار برای فرصت مناسب، با هر چیزی که دم دستتان هست هر چیز ممکنی را امتحان کنید.
۱۱. با ثبات و عدم تزلزل و صبر کافی، میتوانید نتایج خیرهکنندهای بدست آورید.
۱۲. کاری که باید انجام دهید بسیار سخت و غیرممکن بنظر میآید؟ صرفا قدم اول را بردارید. به احتمال زیاد نظرتان تغییر خواهد کرد.
۱۳. در مواجهه با هر مشکلی دو راهکار وجود دارد، اعتراض و کاری کردن. لازم به ذکر نیست که کدام بهتر است.
۱۴. بیشتر از آنچه که فکر میکنید باید به بیشتر چیزها نه بگویید.
۱۵. دیروز هرچه که بوده تمام شده. امروز را بسازید.
منبع: Strong Minded
شنبه، ۶ آگوست ۲۰۲۲
مینیمال (۱۵) راهکاری سریع برای رهایی از پشتگوشاندازی یا Procrastinating
جواب کوتاه: حذف آن کار.
جواب بلندتر:
بیتوجه به اینکه کاری که پشت سرهم عقب میاندازید چقدر مهم و چقدر تعیینکننده است، بعضا صرف وجود آن کار شما را از انجام هر کار دیگری باز میدارد. اگر بعد از گذشت روزها همچنان قادر به انجام کار اصلی و استرسزایتان نیستید، آن کار را حذف کنید. انجامش ندهید و مطمئن شوید که مطلقا انجامش نخواهید داد (کنسل کردن قرار، پروژه، تسک یا هر چیزی). به این ترتیب با حذف شدن آن کار، آرامش روان شما دوباره بازیابی میشود و شاید در آینده توان آنی برای انجام آنی آن کار را داشته باشید.
جمعه، ۵ آگوست ۲۰۲۲
پاسخ به ۳۲ “سوال بیپاسخ”
مدتی پیش در حین وبگردی با این صفحه و سوالات به ظاهر بیپاسخشان مواجه شدم و متوجه شدم بخش عظیمی از آنها دارای جوابهای قطعی یا نسبی هستند. تصمیم گرفتم حداقل به عنوان سرگرمی به این سوالها جواب بدم.
۱. زمان کی شروع شد؟
بطور دقیق: ۱۳.۸ میلیارد سال پیش چیزی که ما بعنوان زمان میشناسیم شروع شد و بوجود آمد. قبل از آن چه بود؟ هیچچیز.
۲. ریاضیات اختراع شده یا کشف شده؟
ریاضیات فن محاسبه هست و کشف نشده بلکه اختراع شده. بطور دقیقتر، اعمال شده 🙂
۳. وقتی یک فکر فراموش میشود، به کجا میرود؟
جایی نمیرود. همیشه در ذهن شما هست و خواهد بود. شما صرفا آدرس مکان آن فکر رو فراموش میکنید. با تکنیکهایی مثل مدیتیشن و هیبنوتیزم میتونید مجددا به آن فکر دسترسی پیدا کنید.
۴. آیا ما اراده آزاد داریم یا همه چیز مقدر شده است؟
چیزی به نام تقدیر و البته چیزی به نام اراده آزاد وجود ندارد. ما ماشینی هستیم که با ورودیهای محتلف، بسته به فرمولبندی و سیمکشیهایی که درون مغزمان از کودکی بوجود آمده است خروجیهای به نسبت قابل پیشبینی ارائه میدهیم.
۵. آیا زندگی بعد از مرگ وجود دارد؟
بنا به باور ادیان ابراهیمی و برخی دیگر از ادیان بله. بنا به باور علم نه.
۶. آیا ممکن است که همهچیز را بطور عینی تجربه کنیم؟
نه. ولی بخش زیادیاش را بله.
۷. ماهیت رویا چیست؟
رویاها ترکیبی از تصاویر روزمره در حین ذخیرهشدن در حافظه بلند مدت و بخش دیگر تصاویری هستند که در حین بازیابی و مرتبسازی در حافظه بلندمدت میبینیم. بخش دیگری هم کانسپتهایی هستند که بطور غریزی یا اکتسابی برایمان مهم یا خطرناک هستند و مغز با نمایش آن تصاویر سعی میکند شما را برای مواجهه احتمالی واقعی آماده کند.
۸. هدف انسانیت چیست؟
هیچچیز. انسانیت یک پدیدهی بسیار تصادفی و ناشی از هزاران اتفاق غیر هوشمندانه است که در نهایت منجر به بوجود آمدن ما شده. هیچ هدف و هیچ برنامهای برای ما وجود ندارد. صرفا هستیم و نخواهیم بود. این شما هستید که تصمیم میگیرید چه هدفی داشته باشید و به چه سمتی حرکت کنید. (البته کاملا نه، به سوال ۴ مراجعه شود.)
۹. چه مدت بعد از مرگ فراموش خواهیم شد؟
بعد از مرگ آخرین کسی که شما را به خاطر میآورد فراموش خواهید شد. در صورتی که اثر ماندگاری (چه منفی: مثل هیتلر و یا مثبت: مثل انیشتین) بر دنیا نداشته باشید، این زمان کوتاهتر خواهد بود.
۱۰. کدام نارنجی اول به وجود آمد؟ رنگ یا میوه؟ (در انگلیسی هر دو Orange خطاب میشوند)
قطعا اول میوه.
۱۱. خدا چیست؟
در باور ادیان ابراهیمی و برخی دیگر از ادیان، خدا نیروی برتر و قدرتیست که تمامی کائنات را بوجود آورده. شبیه هیچچیز نیست و در نتیجه امکان تعریفش هم وجود ندارد.
۱۲. چه کسی تصمیم گرفت چه چیز درست است و چه چیز غلط؟
بخشی از چیزهایی که ما غلط میدانیم برمیگردد به قوانینی که در ۱۲-۱۴ هزار سال گذشته بعد از یکجا نشینی توسط اجداد و رؤسای قبایلمان تعریف شدند. برخی دیگر به هزاران سال قبلتر برمیگردند و درون ژنتیکمان حک شدهاند و عبارتاند از چیزهایی که باعث عدم بقای ما میشود. برخی دیگر توسط ادیان و پیروان آنها تعیین شدند. این چیزهای غلط عموما همپوشانی ندارند و در برخی زوایا درست تلقی میشوند و در برخی غلط. پس شخص خاصی چنین تصمیمی نگرفته است.
۱۳. هدف تعیین کردن چه ارزشی دارد وقتی قرار است بمیریم؟
تعیین هدف باعث تعیین مسیر و تعیین مسیر باعث حس مثبت در طول لحظات زندگیتان میشود. ارزشش به همین هست.
۱۴. آزادی چیست و آیا واقعا وجود دارد؟
رهایی از هر نوع بندی آزادیست. نظر به جمله قبل بله. نظر به سوال ۴ خیر.
۱۵. اول مرغ بوجود آمد یا تخممرغ؟
با این پیشفرض که منظور مرغ فعلیست، یک جهش ژنتیکی در تخممرغ گونهی قبل مرغ باعث بوجود آمدن مرغ فعلی شده. در نتیجه اول تخممرغ.
۱۶. چه چیزی شما را شما میکند؟
توالی ژنتیکی خاص شما، خودآگاهی شما و تجربیات شما.
۱۷. چه سنی از پیری مناسب مردن است؟
هیچ سنی. زندگی شگفتانگیز و است و غریزهی موجودات زنده حکم میکند تا جای ممکن زنده بمانند.
۱۸. از کجا بفهمیم که دیوانه نیستیم و هرچیزی که تجربه میکنیم ناشی از توهمات ما نیست؟
به طور ساده امکان فهمیدن این مسئله وجود ندارد. حقیقت و واقعیت دو چیز جدا از هماند.
۱۹. چقدر بر روند زندگیتان کنترل دارید؟
در چه مقیاسی؟ 🙂 در این مورد حرف گذشتگان که میفرمایند اینکه درچه وضعی بدنیا آمدهاید دست شما نیست ولی اینکه در چه وضعی از دنیا بروید دست شماست برای من قانعکننده است.
۲۰. زمین زنده است؟
نه. زندهبودن یک تعریف علمی و نه یک چیز قطعیست. بنا به آن تعریف علمی حتی ویروسها هم زنده نیستند. بطور دقیقتر، چیزی بنام زنده بودن وجود ندارد.
۲۱. میتوان بطور قطعی خیر و شر را تعیین کرد؟
بنا به باور ادیان ابراهیمی و برخی دیگر از ادیان، نه. بطور علمی نیز نه. چرا که خیر و شری وجود ندارد.
۲۲. اگر اشتباهکردن باعث ارتقای زندگی ما میشود چرا اینقدر از اشتباه کردن میترسیم؟
اشتباه کردن لزوما باعث ارتقای زندگی شما نمیشود. برخی از اشتباهات ممکن است به قیمت زندگیتان و یا آرامش زندگیتان تمام شود. طبیعیست که بابتش بترسید.
۲۳. ممکن است چیزی را صرفا از خودآگاهیمان انجام دهیم یا همهچیز از خارج از ما شروع/کنترل میشود؟
بله ممکن است. و خیر، لزوما همهچیز از محرک بیرونی آغاز نمیشود.
۲۴. چرا در این لحظهی خاص از زندگیتان هستید؟
شما در حال تماشای یک نقطه از یک تایملاین هستید. نظر به نقطهای که شروع کردهاید و مسیری که آمدهاید طبیعیست که در این لحظهی خاص باشید.
۲۵. بودن شما در این نقطهی خاص از زندگیتان تصمیم شما بوده یا تقدیر شما؟
سوال تکراریست.
۲۶. یک روح در دو بدن واقعا وجود دارد؟
خیر.
۲۷. اگر قرار است تحت هر شرایطی پایبند به قوانین باشیم چرا تبصرههایی برای این قوانین وجود دارد؟
قرار نیست تحت هر شرایطی پایبند قوانین باشیم. قوانین را ما نوشتهایم. ما تغییر میدهیم.
۲۸. آیا پایانی برای جهان وجود دارد؟ یا ادامه خواهد داشت؟
جهان؟ اگر منظور پایان انسان هست، بله، خیلی زود. اگر منظور حیات در کرهی زمین هست، بله، خیلی زود. همینطور منظومه شمسی بعد از پایان سوخت خورشید و کهشکان راه شیری بعد از برخورد با کهکشان آندرومدا به پایان راه خودشون خواهند رسید. در مورد کل کائنات نظرات متفاوتی وجود دارد.
۲۹. چرا چیزها وجود دارند؟
چیزها (ماده، انرژی و نیروهای بنیادین) بعد و بخاطر بیگ بنگ بوجود آمدهاند. اینکه چرا بیگ بنگ اتفاق افتاده است فعلا برای ما روشن نیست.
۳۰. هدف و معنای زمان چیست؟
مطلقا هدفی برای زمان وجود ندارد ولی معنای آن را ما تعریف کردهایم. توالی رویدادها از گذشته تا آینده را زمان مینامیم. بصورت تئوری بعد چهارم هستی نیز زمان نامیده میشود.
۳۱. آیا دستآوردهای انسان ابدیست یا با پایان جهان این دستآوردها هم از بین میروند؟
مجددا منظور از پایان جهان چیست؟ نظر به اینکه برخی از ساختههای بشر به ورای منظومه شمسی راه یافتهاند، با پایان انرژی خورشید و انفجار آن و احتمالا نابودی آن دستآوردهای دورتر، اثری از انسان باقی نخواهد ماند. مگر برخی از امواجی که به سرتاسر کیهان ارسال کردهایم.
۳۲. چرا مردم باید بمیرند؟
پیری و بیماری و رویدادهای اینچنینی باعث مرگ انسانها میشوند. اگر بتوانیم این رویدادها را کنترل کنیم، (برای مثال، قبل از شروع رانندگی کمربند ایمنی ببندیم) الزامی به مرگ وجود ندارد.
یکشنبه، ۱۲ ژوئن ۲۰۲۲
راهنمای جامع فرهنگ کول بودن
تا بحال با افرادی برخورد داشتهاید که بهشدت راحت، خونگرم، گرمکن مجالس و دورهمیها و دلیل جمعشدن سایرین به دورهم (در مجموع افراد کول) هستند؟ اگر یکی از این افراد نیستید حتما برایتان سوال پیشآمده که اینگونه افراد چه چیزی دارند که سایرین ندارند؟ آیا میشود حداقل بعضی از ویژگیهای این افراد را بدست آورد؟ جواب خوب این است که بله، جواب بد هم این است که به سختی.
این افراد، ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی مختلفی دارند که چنین تصویر جامعهپسندی از آنها ایجاد میکند. برخی از این ویژگیها ذاتی (ژنتیکی) و برخی دیگر اکتسابیست. برخی از این اکتسابیها هم در کودکی و محیط خانواده به آنها القا شده و برخی دیگر با گذشت زمان فرا گرفته شدهاند. آزادی عمل و رهایی از قید و بندها، عزت نفس، اعتماد بنفس، شجاعت، خوشرویی و خوشبینی از ویژگیهای جدانشدنی افراد کول هست. چیزهایی که با کمی تمرین میتوان یاد گرفت.
افراد کول، هوش عاطفی (EQ) بالایی دارند
هوش عاطفی بطور خلاصه به توانایی مدیریت احساسات گفته میشود. این افراد میدانند که خوشحال باشند و کی ناراحت. میدانند کی باید صبر کنند و کی عمل. کی باید خودشان را تغییر دهند و کی محیط اطرافشان را. میدانند و میفهمند که در محیطی چگونه صحبت کنند. چیز سختی بنظر میآید نه؟ بله، ولی خبر خوب هست که میتوان با خودآگاهی و تمرین این قابلیتها را ارتقا داد. «مدیریت احساسات» و «راههای افزایش EQ» کلماتی هستند که باید دنبالشان بگردید و درموردشان بخوانید.
– 6 Steps to Improve Your Emotional Intelligence
– Understanding Your Emotions از Mark Manson
افراد کول، آلفا هستند
در دنیای حیوانات، آلفا بودن ارتباط مستقیمی با قدرت و ابهت جاندار دارد ولی در دنیای انسانها، این ارتباط چندان قوی نیست. تا به حال چندبار دختر زیبایی را دیدهاید که در کنار یک اورانگوتان قدم میزند و پوکرفیس شدهاید؟ «نایس گای» نبودن چیزی هست که باید دنبالش بگردید.
– No More Mr. Nice Guy از Robert A. Glover
در این میان چیزی بنام سیگما بودن هم تعریف شدهاست که به معنی آلفاهاییست که قصد تاثیرگذاشتن روی محیط را ندارند. بیشتر مواقع چرتوپرت و ساختهی ذهنهای منزویست. زیاد جدیاش نگیرید.
افراد کول، به ظاهرشان اهمیت میدهند
هر فرد کولی الزاما خوشتیپ و خوشلباس نیست ولی هیچ فرد ژولیده پولیدهای کول نیست. همینطور، هیچ فرد کولی همیشه بوی عطر و ادکلن نمیدهد ولی مطلقا هیچ فرد بدبویی کول نیست. به ظاهرتان اهمیت دهید و برایش وقت صرف کنید. بدانید که در چه عصری زندگی میکنید و پوشش مناسب آن عصر چیست. پیراهن چهارخانه آبیرنگتان شاید در دهه هفتاد جذاب بوده، اما در عصر فعلی نیست.
نکته: مواظب باشید که درگیر شوآف نشوید. این یک مورد به هیچوجه کول نیست. خودتان باشید. نسخه خوشتیپ و خوشبو خودتان.
نکتهی خارج از نوشته ولی مرتبط: چندماه پیش یک پروژهی چندهزار دلاری را صرفا بخاطر بوی بد کارفرما و عدم توانایی خودم در فراموش کردن آن بو کنسل کردم. بله، بو همینقدر مهم هست.
افراد کول، به قدر کافی پول درمیآورند
فکر قسط وام و اجارهی سرماه مطلقا اجازه نمیدهد کسی کول باشد. افراد کول لزوما ثروتمند نیستند ولی با تقریب خیلی خوبی میتوان گفت هیچ فردی با مشکلات مالی متعدد کول نیست.
افراد کول، قادرند احساساتشان را مدیریت کنند
درست شبیه EQ بالا، افراد کول دارای مهارت های اجتماعی متعدد هستند. این مهارتها عموما به شکل ذاتی کسب نمیشود. تمام زمانهایی که شما نوعی در شبکههای اجتماعی به هدر میدهید، افراد کول درحال مطالعه و تفکر و یادگیری درمورد نحوه ارتباطاتشان با دیگران هستند. افراد کول احساساتشان را میشناسند و میدانند چطور آنها را مدیریت کنند.
افراد کول، میتوانند صحبت کنند
صحبت پیوسته و بدون مکث (در ترکیه با نام Akici Konusma) مهارت بسیار مفیدی برای کول بودن و تاثیر گذاشتن روی دیگران است. هرچقدر هم که حرف مهمی بزنید، اگر جملاتتان پیوستگی کافی و وافی را نداشته باشد، احتمالا در تاثیرگذاری شکست خواهید خورد. یاد بگیرید که چطور روان صحبت کنید. در اینکه باید حرفی برای گفتن داشته باشید هم که شکی نیست.
افراد کول، با همه مهربانند
بیاحترامی و گندهگوزی همانطور که برای شما خوشایند نیست، برای سایرین هم نیست. با همه مهربان باشید و برای همه ارزش قائل باشید.
نکته: مهربان بودن با همه به معنی باجدادن و سوردادن به هر کس و ناکسی نیست. اول از همه با خودتان مهربان باشید بعد با سیرین.
افراد کول، به دنبال تایید از دیگران نیستند
اعتماد بنفس و عزت نفس حرف اول را در کول بودن میزند. بدانید که در حال انجام چه کاری هستید، آن را خوب انجام دهید و بدنبال تایید از دیگران نباشید.
افراد کول، شجاع هستند
شجاعت، انجام کارهایی که دیگران از انجام آن میترسند، حمله به سنتها و باورهای غلط جامعه از ویژگیهای کلیدی افراد کول هست. برای بدست آوردن این شجاعت، به ترکیبی از دانش کافی و نترس بودن نیاز دارید.
نکتهی یکی مانده به آخر
کول بودن مرز باریکی با لودگی و هول بودن دارد. مواظب باشید که این مرز را رد نکنید.
نکتهی آخر
در هر حال میمیرید. شل بگیرید و خودتان باشید و لبخند بزنید و از لحظاتتان لذت ببرید. این آن چیزیست که کولها میدانند و شما نمیدانید.
یکشنبه، ۵ ژوئن ۲۰۲۲