آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

دختری که رهایش کردم

تفاوت هست بین اینکه گمشده‌ای داشته باشی و اینکه اصلا ندانی گمشده‌ای داری یا نه. من یک ظهر بهاری دیدمش و فهمیدم. فهمیدم که گمشده‌ای دارم. سال‌ها با جابجایی خواسته‌شدن و رد شدن بین طرفین گذشت و امروز بطور اتفاقی دیدمش باز. دختری که رهایش کردم همان دختری نبود که در آغوش گرفته بودم. نه جسم‌اش نه ذهن‌اش. دیگر حتی گمشده‌ی من هم نمی‌توانست جای «گمشده‌ی من» را بگیرد.

Bir garip aşk bestesiyim
Bilemezsin ne haldeyim
Çok uzakta bir şehirde
Bıraktığın serseriyim
–  Kıraç

۱۳ اردی‌بهشت ۱۳۹۷ | آغاز بحران پیرشدن

مرتبط:
– پیر شدیم به معنای واقعی کلمه
– آغاز پیری

آراز غلامی
پنج‌شنبه، ۳ می ۲۰۱۸


Nazar Amulet