آراز غلامی

یادداشت‌هایی از تاملات، خاطرات و رویدادها

Gallery iPhone Pen RSS1408 Subscriber
ᛁ ᚨᚱᚨᛉ ᚹᚱᚩᛏᛖ ᛏᚻᛁᛋ ᚱᚢᚾᛁᚳ ᛒᛚᚩᚷ (?)
SINCE 2006

ابرمتن، آینده‌ی داستان‌های خطی

داستان ابرمتنی شیوه‌ای از ادبیات دیجیتالی هست که در اون داستان نه در یک خط بلکه در خطوط و سناریوهای مختلفی تعریف میشه و کاربر بصورت متوالی بین سکشن‌های مختلف و زمان‌های مختلف سوئچ می‌کنه. بنظر من این نوع از داستان آینده‌ی داستان‌های تک خطی فعلی هست و حتی از تصور شاهکارهایی میشه باهاش خلق کرد هیجان‌زده می‌شم. PAX، یک نمونه‌ی قدیمی از داستان‌های ابرمتنی هست.  از نمونه‌های جدید هم اپ‌هایی داستانی هستن که پا رو فراتر می‌ذارن و شما رو در روند یک داستان قرار می‌دن. برای مثال SIM یکی از این اپ‌هاست که در طول اون شما به‌عنوان یابنده‌ی یک تلفن همراه و چرخ‌زدن داخلش متوجه می‌شین صاحب گوشی که اخیرن با کارهای عجیبی درگیر بوده گم شده و شما شروع می‌کنین به دنبال کردن نشانه‌ها برای پیداکردنش.

مقاله‌ی رمان در داستان نوشته لیلا صادقی و «ابرمتن» چالش نوین هرمنوتیک نوشته‌ی نُزهت نوحی هم در این‌باره توضیحات خیلی خوب و کاملی دادن و خوندن‌شون خالی از لطف نیست.

آراز غلامی
دوشنبه، ۲۳ آوریل ۲۰۱۸

حاشیه و متن و نتیجه‌گیری من از Veronika Decides to Die

امکان لورفتن داستان کتاب Veronika Decides to Die

تو یکی از شب‌های زندگی تو پادگان که کتاب «Veronika Decides to Die» نوشته‌یPaulo Coelho رو تموم کردم متوجه شدم چقدر داستان‌های زندگی ما درهم تنیده شده و مسئله حاشیه و متن در داستان‌ها چقدر سست و متزلزله. به عبارت دیگه ما نمی‌تونیم مطمئن باشیم تو داستانی که درونش هستیم ما حاشیه هستیم یا متن. کاراکتر اصلی هستیم یا فرعی. داستان درمورد ماست یا درمورد شخص دیگه‌ای و ما حاشیه‌ای از اون داستان و کاراکتر فرعی اون داستان هستیم. در ظاهر هر داستانی اگه کسی در حاشیه‌ست ممکنه در داستان خودش در متن باشه و بالعکس.

آراز غلامی
دوشنبه، ۲۳ آوریل ۲۰۱۸

در عناد با مصرف‌گرایی در برنامه‌نویسی

صدها پروژه‌ی نیمه تمام با ابزارها و فریم ورک‌ها و تموم‌نشدنی که هر روز ده‌ها عدد از اون‌ها تولید میشن و هر نفر باید روزانه اندازه ۲۰ نفر وقت بذاره تا همه‌شون رو یاد بگیره بدجوری من رو خسته کرده. خسته از این ابزارهای تموم‌نشدنی که هرکسی مدعیه استاندارد کارمون فلان ابزار و بهمان فریم‌ورکه و من توسعه‌دهنده و برنامه‌نویس باید نصف بیشتر روزم رو صرف یادگیری این ابزارهای مفید و غیرمفید کنم.

الان بیشتر از یک هفته‌ست که دارم روی پروژه‌ای کار می‌کنم که در حین‌ش هم می‌خواستم عقب‌موندنم در دنیای جاوااسکریپت رو جبران کنم و با گذشت یک هفته پروژه درصدی پیشرفت نداشته ولی من با ده‌ها ابزار و کتاب‌خونه جدید آشنا شدم که مطمئن نیستم بعد از این دوباره اسم‌شون رو خواهم شنید یا نه.

در این بین گروهی هم بوجود اومدن که ساختن چیزها با ابزارهای ساده و شفاف رو مسخره می‌کنن و فکر میکنن هرچه‌قدر این ابزارها پیچیده‌تر باشن پروژه خفن‌تر خواهد بود.

بنظرم باید این مسئله رو به شکل رادیکالی تموم کرد. نباید فقط با ابزارها درگیر بود. ابزارها اسمشون روشه. ابزار. برای انجام کاری. اگه این ابزار کار من رو ۱ درصد سریعتر انجام میده ولی من باید دو هفته وقت بذارم تا یاد بگیرم این ابزار رو به‌نظرم چندان هم عاقلانه نیست استفاده ازش. این عقیده هم که باید این ابزار رو یاد بگیرم تا در شرکت یا گروهی قراره همکاری کنم به‌روز باشم هم عقیده‌ی تباهیه. این وظیفه اون شرکت/گروه هست که ابزارهای مورد استفاده‌شون رو برای من توضیح و یاد بده. وظیفه من برنامه‌نویس بلد بودن چیزهای اصلی و نحوه حل کردن مشکلاتی هست که ممکنه برام پیش بیاد.

 

آراز غلامی
دوشنبه، ۲۳ آوریل ۲۰۱۸

بو پروژه سانجیلاندیران‌لاردانیمش

بعد از سربازی آزادی عمل برای اینکه هرکاری دل‌تون خواست انجام بدید به مقدار خیلی زیادی کاهش پیدا می‌کنه. نه دانشگاهی هست نه چیزی شبیه سربازی و شما در این مرحله به معنای واقعی کلمه درگیر زندگی می‌شید و چه خودتون چه دیگران و چه شرایط زندگی از شما انتظار داره به درآمدی هرچند ناپایدار ولی هرچه‌سریعتر پایدار برسید تا چرخ زندگی‌تون بچرخه.

با وجود این شرایط من دو ماه و نیم از این ددلاین فرضی رو صرف پروژه‌ای کردم که برخلاف تصورات اولیه که قرار بود حال ما رو خوب کنه و مرخص بشیم بریم هیچ سودی نداشت و صرفا زمانم رو ازم گرفت. الان من موندم و ۲۷ مگابایت دیتا و یه حسی که داره مجبورم می‌کنه رایگان منتشرش کنم.

آراز غلامی
پنج‌شنبه، ۱۹ آوریل ۲۰۱۸

چگونه از زندگی لذت ببریم؟

بنظرم فاکتوری که همواره در تنش‌ها و چالش‌های مرتبط با لذت‌بردن از زندگی چشم‌پوشی می‌کنیم ازش جدی گرفتن زندگی در خلوت خود هست. یعنی به‌جای ظاهرسازی برای بقیه، باطن‌سازی بکنید برای خودتون. یعنی بی‌توجه به اینکه دیگران درمورد شما چه قضاوتی می‌کنن ساختار و ویژگی‌های لحظات‌تون رو که بیشتر از همه خودتون درکش می‌کنید رو بر وفق مراد و برای احترام به خودتون تنظیم کنید. برای مثال:

    1. در خونه لباس راحتِ زیبا بپوشید.
    2. بین کارهای سخت استراحت کنید.
    3. جلوی پنجرهِ باز باییستید و همزمان با تنفس هوای آزاد قهوه بخورید بدون اینکه عکس‌ش رو در جایی شیر کنید.
    4. هر روز دوش بگیرید و به خودتون عطر بزنید حتی اگه قرار نیست بیرون برید.
    5. وضعیت موهاتون همیشه طوری باشه که انگار عصر با دختر وزیر قرار دارید با اینکه ندارید.
    6. گوشی‌تون رو بذارید خونه و برید بیرون پیاده‌روی کنید.
    7. گوشی‌تون رو بذارید خونه و برید پارک کتاب بخونید.
    8. گوشی‌تون رو بذارید خونه و برید کافه قهوه بخورید.
    9. گوشی‌تون رو بذارید خونه و برید تو شلوغ‌ترین جای شهر بیاستید و مردم رو تماشا کنید.
    10. موسیقی پدرمادر دار گوش کنید و سعی کنید درکش کنید و ازش لذت ببرید.
    11. حتی اگه از تنهایی دارید بالا میارید با آدم‌های درپیت معاشرت نکنید. برای وقت‌تون ارزش قائل باشید حتی اگه قراره با دراز کشیدن و زل‌زدن به سقف تلفش کنید.
    12. خودتون رو بابت اشتباهات‌تون ببخشید و باور کنید که تنها کسی نیستید که در ۱۵ سالگی‌اش کارهای احمقانه انجام داده است.
    13. خانوادتون رو بابت هرچیزی که برایتان کم‌گذاشته‌اند ببخشید. خودتان وقتی شبیه‌شان شدید می‌فهمید که کم نگذاشته‌اند.
    14. به خصوصیات خوب و بدتون ارزش قائل باشید و دست از تغییر خودتون بردارید برای تغییر نظر دیگرانی که به تخم‌شون هم نیستید.
    15. از سرکوب احساسات‌تان دست بردارید. به خودتان اجازه بدید که عصبانی بشید. سر کسی که بهتون بدی کرده داد بزنید و در صورت لزوم دهنش رو هم سرویس کنید.
    16. بپذیرید که شما پدر معنوی دنیا نیستید و می‌توانید انواع اشتباهات را انجام دهید.
    17. یک کار که تا به امروز برای خودتان ممنوع کرده بودید انجام بدید و به قدری زیاده‌روی کنید که گندش در بیاید.
    18. یک کار دیگر که تا به امروز برای خودتان ممنوع کرده بودید انجام بدید و به قدری زیاده‌روی کنید که گندش در بیاید.
    19. بازم یک کار دیگر که تا به امروز برای خودتان ممنوع کرده بودید انجام بدید و به قدری زیاده‌روی کنید که گندش در بیاید.
    20. هرکاری که تا به امروز برای خودتان ممنوع کرده بودید انجام بدید و به قدری زیاده‌روی کنید که گندش در بیاید.
    21. به دوست‌دختر سابق‌تان که شما را ترک کرده و رفته با یکی دیگه زنگ بزنید و هرچه از دهنتان در می‌آید بگوید. سعی کنید فحش‌های ترکیبی جدید بسازید که تا آخر عمرش یادش بماند.
    22. شلوارک بپوشید و آشغال‌ها را ببرید بذارید سر کوچه و بیایید. بگذارید هرچه می‌خواهد از مغز گندیده همسایه‌هایتان رد شود.
    23. اگر هنوز کسی مانده که برایتان ارزش قائل است برایش ارزش قائل باشید و سعی کنید بهش بفهمانید که برایتان مهم است. دعوتش کنید به یک نوشیدنی یا شام.
    24. اگر کسی نمانده که برایتان ارزش قائل است شروع به پیدا کردن دوستان جدید بکنید. کله پدر گذشتگان. تنهایی شروع افسردگی‌ست.
    25. ول کنید و رد بشوید و موفق شوید.
آراز غلامی
پنج‌شنبه، ۱۹ آوریل ۲۰۱۸

در ارتباط با تنهایی و سرعت زندگی

بنظرم تنهایی یه فکت غیرقابل انکار و غیرقابل چشم‌پوشی و غیرقابل فراموشی و از همه مهمتر غیرقابل حل هست. حداقل در عصر فعلی و با دانش فعلی. اینکه از بیرون آدم‌ها به‌نظر میاد تنها نیستن یا این مسئله رو حل کردن بیشتر یه دروغ بزرگ هست تا واقعیت.

شبیه کسی که یه عزیزی رو از دست می‌ده. مراسم‌های پشت‌سرهم و دردسرهای اون‌ها، بیشتر از اینکه حس‌وحال تسکین داشته باشه برای اون شخص، برای سرگرم‌کردنش هست. برای اینکه فرصت فکرکردن به اون فقدان رو نداشته باشه. سوم/هفتم/چهلم و پنج‌شنبه‌ها و سالگرد کلا هرموقعی که احتمال فکرکردن هست با مراسم‌های مختلف پر میشه و فرصت فکرکردن و ناراحت‌شدن رو از شما می‌گیره.

یا مثل ازدواج کردن که در جامعه‌ی ما که فرصت فکر کردن به همه‌چیز رو می‌گیره و باعث میشه صبح تا شب و شب تا صبح درگیر مسائلی بشید که قبل از اون حتی بهش فکر هم نمی‌کردید.

ما از سرعت دیواری می‌سازیم تا از پرسش‌های بزرگتر و عمیق‌تر اجتناب کنیم. ما سرمان را با حواس پرتی‌ها و مشغله‌ها گرم می‌کنیم تا نپرسیم من سالم و خوشحالم؟ بچه‌هایم درست بزرگ می‌شوند؟ سیاستمداران تصمیمات خوبی از طرف من می‌گیرند؟ یک دلیل دیگر و به نظرم مهم‌ترین دلیل برای دشواری آهسته‌تر شدن، تابوی فرهنگی‌‎ست که علیه آهسته‌تر شدن ساخته‌ایم. در فرهنگ ما، آهسته کلمه کثیفی است مترادفی برای تنبل و از زیرکاردررو مترادف کسی که از هدفش عقب نشینی می‌کند مثلا «او یک مقدار کند است» مترادف حماقت است.
– کارل هانر (Carl Honoré)، ژورنالیست و نویسنده کتاب در ستایش آهستگی (In Praise of Slow)

آراز غلامی
چهارشنبه، ۱۸ آوریل ۲۰۱۸
Nazar Amulet