چطور خودم رو بکشم؟ دلایل و دستورالعملهای یک خودکشی موفق
نوشتهی سابق راهنمایی بود برای رهایی از چنین حسی، بعلت ازدیاد کامنتها و ایمیلها و عدم توانایی در پاسخگویی حذف شد. اگر از گوگل به این صفحه رسیدید نوشتههای زیر کمکتان میکند:
از شنبه شروع نخواهی کرد، اگر این نوشته را نخوانی
سواستفاده و دستکاری ذهنی: شناخت و جلوگیری از خطرناکترین قابلیت بشریت
چطور از یک جدایی جان سالم به در ببریم؟
مینیمال (۱۳) چطور با کسی که Emotionally unavailable است وارد رابطه شویم؟
چطور شاد و مفید زندگی کنیم؟ راهنمای عملی و قطعی شادی و بهرهوری روزمره
مینیمال (۱۲) با مسائل غیرقابل حل زندگیمان چه کنیم؟
چهطور از شر رابطهی مخربمان خلاص شویم؟
چرا و چطور با «خودمان» آشتی کنیم؟
راهنمای مردن و زندگی پس از آن، یا چه کنیم که هر روزمان یک غنیمت با ارزش شود؟
مینیمال (۹) چطور خیلی سریع حس بهتری داشته باشیم؟
چطور برای زندگی برنامهریزی کنیم؟ راهکاری ساده و سریع برای رسیدن به اهدافتان
همین حالا لیستهای انتظارتان را تخلیه کنید
چطور در جای بد، خوب زندگی کنیم؟
با خوشبختی و ترسِ از دستدادنِ خوشبختی چه کنیم؟
شنبه، ۲۲ ژوئن ۲۰۱۹
🙂 فقط حوصله شنیدن حرفای کسیو راجب خودم ندارم، حرفاشون عین خوره میفته تو مغزم، حرفایی شنیدم که اگه یهویی بعد ها یروز یادم اومدن، حتی اگه اون لحظه دارم میخندمم، با چندثانیه فکر بهشون میزنم زیر گریه:)
از آدما بدم میاد همه ی همه، حتی خونوادم، دوستام همشون بشدت تاکسیکن(سمی)، و حتی هیچ امیدی واسه آیندمم ندارم:) نمیتونم با کسی حرف بزنم، کسی نمیتونه کمکم کنه
چجوری خلاص شم از دست این زندگی فقط میخامم بمیرم دلیل خودکشی جوانای امروزی بیشترش خانواده هست ولی من خانوادم خوبه در عوض بازم مشکل دارم اینکه من مادرم پسر دوسته اون رفتارای ک با پسرش داره برا من یه آرزو هست که داشته باشم تشویقم نمیکنه میدونین چیه من اینجوری نبودم خیلی دختر با انگیزه بودم خیلی هدف ها داشتم ولی خب اگه الان بمیرم بهتر از اینه ک بعدا دیوانه شم 🥲
سخته ولی عیب نداره، باید همه چی درست شه باید ،،،، خداروشکر
تنها درمان مرگه فقط میخام بدونم با چ روشی راحت تر میشه خودکشی کرد
عاشق شدم ولی دارن مجبورش میکنن که با کس دیگه ای ازدواج کنه خونوادم تردم کردن هیچ دوستی ندارم برای شغلیم ک دو ساله وقت گذاشتم براش رد شدم دیگه هیچی ندارم 🙂
سلام دوستان💔🙂
اسم من فاطمه اس از 12سالگی عاشق ی پسر شدم و توی 13سالگی باهاش اوکی شدم ی سال و خورده ای باهم بودیم ی روز اومد بهم پی داد ک خیلی منو دوست داره و همیشه توی فکرمه و گفت ک این رابطه دیگ مهر کات باید روش بخوره همین امروز دیدم ک با دوست صمیمیم دوست شده. من کل اینکه با اون رلش چیکار کردم و بهش گفتم ولی دیدم ک باهم اوکی شدن. دیگ از زندگی سیرم و امشب قراره خودکشی کنم🙂💔
از این جهنم میرم جهنم بعدی.
اما از دست این جماعت زنده کش مرده پرست راحت میشم من هر شب واسه خودم گریه میکنم. ولی امشب دیگ راحت میشم مرسی از سایت خوبتون موقعی ک داستانو گفتم خیلی آروم شدم. خلاصه چ آشنا چ فامیل اگ ت این سایت خوندن پیام مو حلال کنید دیگ😔💔
میخام بمیرم حالم بده هیچکی حالمو نمیفهنه مادرم مریضه بابام دیکس داره خودمم تنهام هیچکس ندارم
من 11سالم هست جلوه بابام گریه کردم میخام خودم بکشم
معجزه کجاست؟ خدا کجاست؟ بهش احتیاج دارم… خدا منو فراموش کرده! نمیدونم چیکار کردم ک اینجوری بدبختی داره برام می باره.
خیلی سختع رویاتو با دستای خودت بکشی! خیلی سخته بخاطره زشت بودن نتونی مثل ادم زندکی کنی! خیلی سخته بخاطره فیست نتونی به اهدافی ک داری برسی. تلاش میکنم هر کاری میکنم نمیشه و دلیلشو هم نمیدونم. شاید دیگه دوسم نداره خدا مث بنده هاش..!
از خودکشی میترسم.اما میخوام خلاص شم. میخوام تموم شم. میخوام هیچ++نباشه. من افسرده اعم ناراحتم! هیشکی نمیدونه! تو یه هفته 3تا از موهام سفید شده انقدرررر ک فشار روانی روم بوده. واسه یه دختر 16ساله اینهمه درد عادلانه نیست! من زندگی نکردم به جرم زشت بودن. من حتی یه بارم با دوستای نداشتم بیرون نرفتم. من تاحالا وارد رابطه نشدم. من کلی کارای دیگه انجام ندادم. این عادلانه نیست زندگی من اینجوری باشه فیس من اینجوری باشه فیسی که دست خودم نیست! جرئت خودکشی ندارم اما بلخره یه روزی انجامش میدم شاید فردا شاید یک هفته دیگه نمیدونم ….!
کاش میشد بدون اینکه کاری کنی و دردی بکشی ی روز دیگه بیدار نشی و بمیری .. واقعن دیگه نمیخام حتی چیزی درست بشه .. فقط میخام ک تموم بشه .. کاش دیگه تموم بشه همچی ..از شر همچی راحت بشم .. نمیخام ک بمیرم ک بقیه ناراحت بشن وقعن مهم نیست برام ک کسی بعد مرگم ناراحت بشه یا چی.. فق میخام خدم راحت بشم .. کاش خدا صدامو بشنوه و ی مرگ راحت بهم هدیه بده 🌹
من خانواده خانه هستند نمی توانم خودم را بکشم
من فقد 12سالم میخام خودم بکشم ولی میترسم(:
دیگه نمیخوام باشم بدم میاد از زندگی از همه چیز الان ۱۸سالمع به مراد دل همه رسیدم اما الان ۹ساله میخوام بمیرم هیچی دوست ندارم هیچی یه چیز بگین همین الان میخوام خودمو بکشم 9ورق فقط قرص خوردم اما هیچی نشد نشد
خسته شدم من فقط ۱۱ سالمه میفهمین؟
حس بدبختی دارم و خسته شدم از زندگی
من ی ادمیم که با همه اینایی که گفتین سر کردم کنار اومدم و بدترشم کشیدم
ولی یکشنبه واقعا از زندگی کردن سیر شدم تمام ارزویی که برای ایندم داشتم توسط ۲ نمره ی درس به فنا رفت مثل اینکه تمام زحماتتو جلوی چشمات اتیش بزنن بدتر از اینکه اگه دو ماه دیگه نتیجه کارم خوب نشه رسما باید به فکر مرگ باشم اون موقعه دیگه نمیشه کاری کرد جز اینکه خودمو با ایندمو و ارزو هام به گور ببرم الان انگار تو اون مسیر تاریک یه گودال بزرگ درست سده که تا پرش نکنم نمیشه کاری کرد یا اگه درست پرش نکنم خودمم باهاش پرت میسم میرم سراغ خونه اول
هیچی بدتر از این نیست که معدلت عالی باشه ولی به خاطر ی درس تجدید بشی
و هیچی بد تر از این نیس که ندونی چی قراره اتفاق بیوفته دوماه دیگه
اگه راه خود کشی موفق دارید بهم بگین دیگهنمیتونم تحمل کنم
من بعد فوت مادرم دنیارو نمیخوام فقط میخوام برم پیش مادرم ،فقط با خودکشی میتونن برم پیشش دنیای مزخرفی
کسایی که اومدن تو این سایت حتما تو شرایط خیلی بدی قرار دارن و ار خودشون بدشون میاد
من هر روز صبح که از خواب پا میشم
میدونم بازم یه روز تکراری و مسخره با ادمای اطرافم در انتظارمه
ولی الکی لبخند میزنم یبار یکی بهم گفت
درسته ناراحتی ولی حداقل تظاهر کن خوشحالی
الکی لبخند بزن که بقیه فکر کنن خوشحالی
از اون بقیه ای که میگم هیچکس به فکر تو نیست هیچکس درکت نمیکنه هیچکس نمیفهمه چته حتی اگه شرایطتو براشون توضیح بدی دعوات میکنن اگه بگی با دوست پسرم دعوا کردم میگن چرا دوست پسر داری
هیچکس در حد تو نیست هیچکس اونقدر به اندازه تو قدرت نداره که شرایطتو درک کنه
پس الکی لبخند بزن و همینحوری تظاهر کن خوشحالی بالاخره یه روزی میمیری و تموم میشه ممکنه دو دقیقه بعد از خوندن این پیام بمیری ، پس خوشحال باش از تک تک لحظات زندگیت لذت ببر و بدون توجه به ک*شر های دیگران و اطرافیات ادامه بده
همش به این فکر کن که هر لحظع ممکنه بمیری و همه چی تموم شع ، از ثانیه به ثانیه لذت ببر خودتو دوست داشته باش
هیچکس نیست دوست داشته باشه هیچکس اونقدر قدرت و لیاقت نداره که تورو دوست داشته باشع فقط تویی که قدرت دوست داشتن خودتو داری 🙂
همشون حق دارن واقعا از یجا به بعد ادم خسته میشه دیگ نای هیچی رو نداره ادم چقدر هی بگه درس میشه درس میشه ادم کوتاه میاد دیگ دیگ حسشو ندارع دیگ خسته میشه و تنها چیزی ک فک میکنه مرگه و بس به چ دلیلی زندگی کنیم واقعا
من خودم بشخصه خسته شدم دیگ نمیتونمادامه بدم از همه متنفرم از همه بدم میاد دلم نمیخاد کسیو ببینیم حوصله هیشکیو ندارم خانوادم اذیتم میکنن اصلا درکم نمیکنن اصلا باهام خوب رفتار نمیکنن …
من فقط نمیخوام زندگی کنم و میدونم خدا از چیزی که بقیه میگن . مهربون تره. میخوام خدا بغلم کنه
من اونقدر تو زندگیم درد کشیدم که همیشه میگفتم کاش هیچوقت وجود نداشتم.من حتی از مرگ می ترسیدم ولی آرزوشو می کردم چون زندگیم خیلی دردناک بود.همیشه با خدا بحث داشتم که چرا منو ناخواسته به دنیایی آوردی که اینقدر زجر بکشم؟ مهم نیس ظاهرا چه چیزایی داشتم و باید بابتشون خوشحال بودم! من از درون یه چیزو نداشتم.احساسات خوب درون من مرده بود.دیگه چیزی نمی تونست عمیقا خوشحالم کنه که هروقت بهش فکر کنم بازم عمیقا خوشحال شم ولی پر از دردایی بودم که با فکر کردن به هر کدومشون کا وجودم درد میکرد.
مث اینکه به یه نابینا کلی گل خوشگل بدی بگی باید خوشحال باشی از اینا ولی اون نمی بینه چیزیو! ینی نمی تونه ببینه.
تو منم حس خوشی از بین رفته بود.همش سعی می کردم خودم و بقیه رو گول بزنم نه من خوبم ولی با یه تلنگر دوباره جسم پر زخمم درد می کشید و این منو نابود می کرد.منی که اونقد قوی بودم یه روزی که بزرگترین درداهم سریع هضم می کردم،حالا اونقدر ضعیف شده بودم که دردای کوچیکم منو به لبه پرتگاه افسردگی می کشوند که تمام عمرم در حال مبارزه باهاش بودم.
برای کسی که هیچوقت تو این موقعیت نبوده نمیشه شدت دردایی که می کشیدمو فهموند. من از این حال خودم خسته بودم.من افسار احساساتمو از دست داده بودم.
خسته بودم از اینکه هیچوقت کسی منو بی قید و شرط دوست نداشت.مگه من موقع ورود به این دنیا قرارداد بسته بودم که هر کاریو جبران کنم؟! نه تنها همه آدما حتی خدا هم منو با کلی شرط قرار بود دوست داشته باشن که اگه انجامشون نمی دادم شکنجم می کردن.
من از اینکه وجود داشتم خوشحال نبودم.رنجایی که کشیدم در برابر شادیام خیلی سنگین تر و بیشتر بود.وقتی فهمیدم هیچکی قرار نیست واقعا کمکم کنه و فقط ظاهرسازی می کنن که دوسم دارن و میخوان کمکم کنن، خیلی تلاش کردم که جسم بی جونمو مثل روزای اول بکنمش ولی اون دیگه هیچوقت آدم سابق نشد.مگه قلبی که شکستو با چسبوندن تیکه هاش، دوباره میشه مث روز اول کرد؟
منم خیلی خسته شدم با کوچیک ترین حرف گریم درمیاد دیگه هیچکسو دوست ندارم فقط مرگ و بهترین راه میدونم حس میکنم ن میتونم عاشق شم ن کسی عاشقم میشه از خودم متنفرم
چرته که میگن برو متخصص خوب میشی
بیا بیشتر از یه ساله هم روانشناس هم روانپزشکای خوب رفتم و داروهای مختلفو خوردم، کتاب خوندم، هنر کار کردم و کل خزعبلاتی که برای رفع افسردگی میگفتنو با امید اینکه کاملا تموم شه انجام دادم ولی هنوزم تمایل به مرگ دارم.بعضی وقتا حالم از اونام به هم میخوره که اینقدر خوشحال و امیدوارن و چسبیدن به زندگی. از اینکه اینقد بیخیالن. حتی نمی تونن دلایل خوبی برای زنده بودن بیارن.یه مشت چرت و پرت.اونام میدونن زندگی خیلی مسخرس ولی بیخیالش شدن و بهش فکر نمی کنن ولی من نمی تونم این افکارو از ذهنم جدا کنم.تا جدا می کنم بازم بر میگردن. من تو یه چرخه بی پایان افسردگی افتادم که طبق تحقیقاتم قرار نیست تا آخر عمر خوب شه فقط میشه یکم بهترش کرد.
من سلامتیمو از دست دادم.
نمیخوام با خواری خفت زندگی کنم
تمام
میخوام که بمیرم، دلیلیبرلی زندگی نمیبینم
میخوام بمیرم نمیکشم دیگه
حتا نمیتونم با دوستام راجبش حرف بزنم
الی به طرز وحشتناکی سختمه و میترسم
نمیخوام درد بکشم دنبال یه راه بی دردم
کل روز و شبم شده گریه از همه فاصله گرفتم نمیتونم حرف بزنم با کسی
دوستام تو زندگیاشون پیشرفت میکنن و میرن جلو
فقط منم که عقب موندم انقد فکر و خیال تو سرمه یه روز راحت ندارم
بیست سالمه و یادم نمیاد اخرین باری که خوشحال بودم کی بوده
خستم واقعا خستم هیشکی نمیفهمتم
هر شب دعا میکنم بمیرم خلاص شم
روحم خستست و این قلب دیگه کشش نداره
از همه بریدم و فقط مجبورم تظاهر کنم حالم خوبه
ولی نای تظاهرم ندارم دیگه 🙂